داعی : رسول اکرم خاتم الانبیاءصلىاللهعليهوآلهوسلم روی ناموس حقیقی نبوت که هر پیغمبری قبل از وفات وصی و جانشینی از جانب خدا برای خود معیّن می نمودند، امیر المؤمنین علیعليهالسلام را باب علم و وصی و خلیفه جانشین خود معرفی و امّت را امر باطاعت آن حضرت نمودند. ولی بعد از وفات رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم به جهاتی که عند العقلاء واضح است، سیاسه امر خلافت بأبی بکر و عمر و عثمان قرار گرفت، ولی در تمام دوره خلافت (به استثنای روزهای اول) أبی بکر و عمر کاملاً با آن حضرت در جمیع امور شور می نمودند و مطابق فرموده های آن حضرت عمل می کردند. به علاوه رجال از دانشمندان ادیان هم که برای کشف حقایق به مدینه می آمدند و در مباحثات و مناظرات، علیعليهالسلام آنها را مجاب می نمود، بالآخر تا آن حضرت حیات داشت به طرق مختلفه خدمات شایان خود را به دین مقدس اسلام نمود. ولی پس از شهادت آن حضرت که زمام امور بدست بنی امیّه آمد، مقام ولایت و امامت کاملاً به محاق افتاد با منتها درجه قساوت ظلم و تعدّی بعترت و اهل بیت پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم وارد آوردند.
امام بر حق حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین شهید و امام زین العابدین و امام محمّد باقرعليهمالسلام بسختی در تحت فشار و ایذاء و اذیت اموی ها قرار گرفتند. تمام طرق و راهها را بر آنها مسدود نمودند و جز عدّه قلیلی از شیعیان خالص الولاء موفق به دیدار و اخذ علوم و حقایق از آنها نمی شدند، تا عاقبت هر یک را به طریقی شهید نمودند تا در اوایل قرن دوم هجری که مردم از ظلم و تعدّی و فجایع اعمال امویها به جان رسیده، برای بر انداختن حکومت آنها از اطراف قیام نمودند جنگهای خونینی مخصوصاً بین داعیان بنی عباس و بنی امیّه درگیر شد.
در آن موقع که امویها مشغول دفاع از حکومت خود بودند، روزنه فرجی باز شد. چنان به خود مشغول شدند که دیگر آن سختگیری های شدید را بعترت و اهل بیت رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم نمی نمودند.
فلذا امام به حق ناطق از این فرصت نتیجه کامل گرفتند در خانه را باز نموده از حالت انزوا که در اثر فشار و سختی های امویها پیدا شده بود، خارج، آزادانه در مسجد منبر تشریف برده بنشر علوم و أحکام و قواعد