3%

می کنند اینک بر ما چه آمده که در امور بین بزرگان و اختلاف آنها بعد از 1300 سال دخالت نماییم؟!! (خنده شدید حضار).

داعی : دعاگو هم بهمین مقدار از جواب قانع شدم که چون شما جواب منطقی نداشتید و راه گریز و دفاعی نبود که اثبات مرام نمایید، لذا باین نوع از جواب مبادرت جستید ولی مطلب به قدری واضح و روشن است در نزد مردمان صالح منصف که محتاج به دلیل و برهان نیست.

و اما اینکه فرمودید: بر ما نیست که در امر بزرگان و اختلافات آنها دخالت نماییم، البته تا جایی که آن امر تماس با ما ندارد، فرمایش شما صحیح است و در اختلاف آراء بزرگان حق دخالت نداریم. ولی در این موضوع بالخصوص اشتباه فرموده اید؛ برای آنکه هر فرد مسلمان عاقلی باید دین حقیقی داشته باشد نه دین تقلیدی؛ و راه تحقیق در دین همین است که وقتی ما در تاریخ جمهور مسلمین می بینیم بعد از وفات رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امت و صحابه کبار دو فرقه شدند، کنجکاوی نموده. ببینیم کدام یک از آن دو فرقه ذی حق بوده اند تا پیروی حق نماییم. نه آنکه کورکورانه به خیال حق روی عادت و تقلید از پدر و مادر و اسلاف براهی برویم که تحقیقی در آن راه ننموده باشیم.

شیخ : لا بد می خواهید بگویید خلافت ابی بکر -رضی اللّه عنه- بر حق نبوده؛ اگر خلافت ابی بکر -رضی اللّه عنه- بر خلاف حق و علی -کرم اللّه وجهه- ذی حق در امر خلافت بوده، با قدرت و شجاعتی که مخصوص خود او بود و با علاقه ای که در اجرا حق و حقیقت داشت و دیگران هم او را ترغیب می نمودند، چرا قیام به حق ننمود و به قول شما بعد از شش ماه بیعت نمود؟ حتی بنماز هم حاضر می شد و در مواقع لزوم در مشورت خلفاء -رضی اللّه عنهم- وارد و رأی های صائب هم می داد.

سکوت و قعود و اعتزال و فرار انبیا از میان امتها بواسطه نداشتن یاور و غیره

داعی : اولاً انبیا و اوصیاء مطابق مقررات و دستورات الهی عمل می نمودند و از خود اراده ای نداشتند. لذا نمی توان به آنها ایراد گرفت که چرا قیام بجنگ ننمودند یا چرا قعود و سکوت و یا چرا در مقابل اعدا فرار نمودند و یا پنهان گردیدند؟!