3%

نمودند، عمر گفت:«گویا من هرگز این آیه را نشنیده بودم!!!»

ابن اثیر درکامل (1) ونهایه (2) و زمخشری دراساس البلاغه و شهرستانی در مقدمه چهارمملل و نحل (3) و عده ای دیگر از علما می نویسند: که چون عمر فریاد می زد هرگز پیغمبر نمرده است، ابی بکر خود را به او رسانید و گفت: مگر نه این است که خداوند می فرماید:( إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ ) و نیز فرموده:( أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلیٰ أَعْقٰابِکُمْ ) (4) .

آنگاه عمر ساکت شد و گفت: «گویا هرگز من این آیه را نشنیده بودم، حالا یقین کردم که وفات نموده.»

شما را به خدا تصدیق می نمایید که معلم متعصب بی علم ادعای بی جا نموده.

امر نمودن عمر برجم پنج نفر زانی و متوجه ساختن علیعليه‌السلام او را باشتباه در حکم

از جمله دلایل آنکه حمیدی درجمع بین الصحیحین نقل می نماید که در زمان خلافت عمر، پنج نفر مرد را با زنی گرفتند نزد خلیفه آوردند و به ثبوت رسید که آن پنج نفر با آن زن زنا کرده اند. فوری عمر امر برجم مردان داد. در آن هنگام حضرت علیعليه‌السلام وارد مسجد شد و از آن حکم آگاه گردید. به عمر فرمود: «حکم خدا در اینجا غیر از اینست که تو حکم کردی!» عمر گفت: «یا علیعليه‌السلام زنا ثابت شد پس از ثبوت زنا حکم رجم است.» حضرت فرمودند: «حکم زنا نسبت به مراتب، اختلاف پیدا می کند و اینجا از مواضعی است که حکم اختلاف دارد.» عمر گفت: «آنچه حکم خدا و رسول است بیان نما، جهه آنکه مکرر از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که می فرمود:علی اعلمکم و اقضاکم ؛ یعنی علی داناتر از همه شما و در مقام قضاوت اولی از همه شما می باشد.»

____________________

1- الکامل فی التاریخ، ج2، ص323.

2- البدایة والنهایة، ج5، ص262.

3- ملل و نحل، ج1، ص15.

4- اگر او نیز به مرگ یا قتل و شهادت در گذشت، باز شما به دین جاهلیت خود رجوع خواهید نمود؟ آیه 137 سوره 3 (آل عمران).