حضرت امر فرمود آن پنج نفر را آوردند. اولی را حاضر نمودند،امر بضرب عنقه و امر برجم الثانی و قدم الثالث فضربه فقدم الرابع فضربه نصف الحد خمسین جلدة فقدم الخامس فعزره (1) .
عمر متعجب و متحیر شد گفت:کیف ذلک یا ابا الحسن ؛ چگونه بود این قضیه که پنج حکم مختلف در یک حکم نمودی؟ حضرت فرمود:فامّا الاوّل فکان ذمیّا زنی بمسلمة فخرج عن ذمّته و الثانی محصن فرجمناه و اما الثالث فغیر محصن فضربناه و الرابع عبد فحدّه نصف و امّا الخامس فمغلوب علی عقله فغررناه. فقال عمر: لو لا علیّ لهلک عمر لا عشت فی امّه لست فیها یا ابا الحسن (2) .
محمد بن یوسف گنجی شافعی در آخر باب 58کفایت الطالب فی مناقب امیر المؤمنین علی بن أبی طالب عليهالسلام (3) و امام احمد بن حنبل درمسند (4) و بخاری درصحیح (5) و حمیدی درجمع بین الصحیحین و شیخ سلیمان بلخی حنفی درینابیع المودة (6) ازمناقب خوارزمی و امام فخر رازی دراربعین (7) و محب الدین طبری در
____________________
1- امر فرمود اولی را گردن زدند و دومی را سنگسار نمودند و سومی را صد تازیانه حد زنا زدند، چهارمی را پنجاه تازیانه نصف حد زنا باو زدند پنجمی را 25 تازیانه حد تعزیر زدند.
2- اما اولی کافری بود در ذمه اسلام که با زن مسلمانی زنا کرده بود، از ذمه بیرون رفته، حکم او کشتن و گردن زدن بود و دومی مرد زن داری بوده که زنا کرده، سنگسارش نمودم و سیمی مرد بی زن بود که زنا نموده، صد تازیانه حد زنا زدم؛ چهارمی غلامی بود که زنا کرده، حدش نصف حد آزاد بود پنجاه تازیانه زدم و پنجمی ابله و کم عقل بود، لذا تعزیرش نمودم به 25 تازیانه. پس عمر گفت: «اگر علیعليهالسلام (در این واقعه نبود خطای حکم من سبب هلاکت من) شده بود. خدا نکند یک روزی در امتی باشم که تو یا علیعليهالسلام در آنجا نباشی!»
3- کفایة الطالب، ص105، باب 58.
4- مسند احمد، ج1، ص143.
5- صحیح بخاری، ج2، ص251.
6- ینابیع المودة، ج1، ص227، باب 14.
7- الاربعین (فخر رازی)، ص466.