چنانچه ابو المؤید موفق بن احمد خوارزمی اخطب الخطباء در مناقب(1) خود نقل می نماید که روزی خلیفه عمر از روی تعجب از علی بن أبی طالبعليهالسلام سؤال کرد: «چگونه است هر حکمی از احکام یا مسأله ای از مسائل از تو پرسش می کنند، بدون معطلی جواب می دهی؟» حضرت در جواب عمر، کف دست مبارک را در مقابل او باز کرد فرمود: «چند انگشت در دست من است.» فوری گفت: پنج انگشت. حضرت فرمود: «چرا تأمل نکردی و فکر ننمودی؟» گفت: «محتاج به فکر نبود زیرا پنج انگشت در مقابل روی من حاضر بود.» حضرت فرمود: «تمام مسائل و احکام و علوم در مقابل من مانند این کف دست حاضر است. لذا در جواب سؤالات فوری بی تأمل و تفکر جواب می دهم.»
آقایان با انصاف آیا بی وجدانی نیست که روی حبّ و بغض و تعصّب آقای معلم بی انصاف افراطی در یک همچو اسکول با عظمتی، حرف پوچ بی دلیل و برهان بزند و بگوید چنین عالم محیط بر تمام علوم و باب علم رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم در مشکلات خود بخلیفه عمر مراجعه می نموده و سبب حیرت جوانان بی خبر گردد؟!
اینک خبری بیادم آمد که برای ثبوت مرام بعرض آقایان می رسانم:
ابن حجر مکی متعصّب در صواعق(2) ذیل آیه 14 نوشته که امام احمد روایت نموده و نیز میر سید علی همدانی درمودة القربی و ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه (3) نقل نموده اند که مردی از معاویه سؤالی نمود. گفت: «آن را از علیعليهالسلام بپرس که داناتر است.» عرب گفت: «جواب تو را خوش تر دارم از جواب علیعليهالسلام .» معاویه گفت: بد سخنی گفتی:کرهت رجلا کان رسول اللّه یغره بالعلم غرا و لقد قال له انت منّی
____________________
1- مناقب (خوازمی)، ص94.
2- صواعق المحرقة، ص179.
3- شرح نهج البلاغة، ج2، ص264.