زیرا اعلمیّت، خود بزرگترین برهان اولویت است؛ خصوصاً که توأم با سایر صفات کمالیه گردد؛ چنانچه در آیه 35 سوره 10 (یونس) صریحاً می فرماید:( أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ یَهِدِّی إِلاّٰ أَنْ یُهْدیٰ فَمٰا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ) (1) .
یعنی البته آن کسی که عالم بطریق هدایت است، اولی می باشد که مطاع مردم واقع شود، تا آن کسی که جاهل بطریق هدایت است و دیگری باید او را هدایت و راهنمایی نماید؟
و این آیه شریفه خود دلیل کافی است بر عدم جواز تقدیم مفضول بر فاضل که قاعده عقلائی است در امر امامت و خلافت و ریاست عامّه دینیّه و دنیویّه و جانشینی رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم ؛ چنانچه در آیه 9 سوره 39 (زمر) به طریق استفهام تقریری و إنکاری می فرماید:( هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاٰ یَعْلَمُونَ ) (2) .
آقایان، شما را به خدا عادت و تعصّب را بگذارید و منصفانه قضاوت کنید! آیا انصاف بود چنین شخصیت بزرگی را که احاطه علمی او بر ظواهر و بواطن اموراظهر من الشمس و مورد اتفاق تمام علمای فریقین بلکه بیگانگان از دین است و مورد توصیه رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم بوده از کار بر کنار نمایند؟! آیا در بر کنار نمودن آن حضرت دسائسی به کار نرفته و سیاستی در کار نبوده؟!
آیا شما در امت و صحابه کبار پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم کسی را پیدا می کنید که باب علم رسول اللّه و امام المتقین و سید المسلمین به فرموده آن حضرت باشد، او را مقدم دارید در امر خلافت؟ و اگر پیدا نکردید این صفات عالیه را در أحدی که أعلم و اورع و اتقی و ازهد از همه امت باشد بعد از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم مگر علی بن أبی طالبعليهالسلام . پس به حکم عقل تصدیق نمایید که علیعليهالسلام امام برحق و خلیفه
____________________
1- آیا آن کسی که خلق را بسوی حق رهبری می کند سزاوارتر به پیروی است، یا آن که هدایت نمی کند مگر آنکه خود هدایت شود؟ پس شما چگونه حکم می کنید!
2- آیا اهل علم و دانش (مانند علیعليهالسلام ) با مردم جاهل نادان یکسانند؟ (هرگز یکسان نیستند).