قضاوت و هدایت آنها نقل نموده اند؛ مخصوصاً امام ابو عبد الرحمن نسائی (که یکی از ائمه و اعلام صحاح سته می باشد) درخصائص العلوی (1) شش حدیث در این باب آورده و نیز ابو القاسم حسین بن محمّد (راغب اصفهانی) در صفحه 212 جلد دوممحاضرات الادباء (2) و دیگران نقل نمودند که خلاصه آنها با سلسله اسناد این است که وقتی رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم علیعليهالسلام را مأمور نمود به یمن جهت قضاوت و هدایت خلق برود، عرض کرد: «من جوانم؛ چگونه مرا بر پیران قوم مبعوث می گردانی؟» حضرت فرمود:انّ اللّه سیهدی قلبک و یثبت لسانک ؛ یعنی زود است که خداوند راهنمایی می کند قلب تو را (به علم قضا) و ثابت می دارد زبان تو را.
اگر کبر سن شرط در تقدم بود، پس چرا با بودن کبار صحابه و شیوخ و پیر مردانی مانند ابی بکر، علیعليهالسلام را مأمور قضاوت و هدایت اهل یمن نمود؟!
پس معلوم می شود در هدایت و قضاوت بر خلق، کم و زیاد سن،پیری و جوانی مدخلیت ندارد، فقط علم و فضل و تقوی و نصّ بالخصوص لازم است.
و چنین نصی در قرآن و اخبار جز برای علیعليهالسلام نبوده؛ چنانچه صریحاً در آیه 7 سوره 13 (رعد) به پیغمبر خطاب می فرماید:( إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هٰادٍ ) ؛ یعنی تو ترساننده و بیم کننده ای و برای هر قومی راهنمائی می باشد و آن راه نماینده و هادی امت بعد از پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم علی و عترت طاهرهعليهمالسلام بودند؛ چنانچه امام ثعلبی درتفسیر کشف البیان (3) و محمّد بن جریر طبری درتفسیر (4) و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 62کفایت الطالب (5) مسنداً ازتاریخ ابن عساکر(6) و شیخ
____________________
1- خصائص العلوی، ص71.
2- محاضرات الادباء، ج2، ص212.
3- کشف البیان، ج5، ص271.
4- تفسیر طبری، ج7، ص344.
5- کفایة الطالب، ص233، باب62.
6- تاریخ (ابن عساکر)، ج42، ص359.