آیا این بیانات ادعای به غیب نیست و جز عالم به علم غیب، دیگری می تواند چنین ادعایی در مقابل دوست و دشمن بنماید. اگر قدری از عادت خارج شوید و با نظر انصاف بنگرید، خواهید دانست که آن حضرت عالم به علم غیب بوده و در مقام عمل هم ظاهر می نموده و از مغیبات خبر می داده.
چنانچه ابن ابی الحدید معتزلی همین خبرها را درشرح نهج البلاغه (1) از کتابغارات ابن هلال ثقفی نقل نموده تا آنجا که گوید شخصی از جا برخاست و گفت:اخبرنی بما فی راسی و لحیتی من طاقه شعر ؛ یعنی مرا خبر بده که در هر طرفی از سر و صورت من چه قدر مو می باشد. حضرت فرمودند:
خلیل من رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم مرا خبر داده که در پای هر مویی از سر تو ملکی است که تو را لعنت می کند و در پای هر موئی از صورت تو شیطانی است که تو را اغوا می کند و در خانه ات گوساله ای داری که می کشد پسر پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم را.
و او انس نخعی بود و فرزندش سنان در آن موقع بچه ای بود که در خانه بازی می کرد و در سال 61 هجری در کربلا بود و قاتل حسین بن علیعليهماالسلام شد (بعضی گفتند سؤال کننده سعد بن ابی وقاص بود و پسر گوساله اش عمر -علیه اللعنة- بود که امیر لشکر و برپاکننده غائله کربلا شد. ممکن است هر دو در دو مجلس مختلف سؤال نموده باشند.)
حضرت به وسیله این اخبار می فهماند که علم من از رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم سرچشمه گرفته و احاطه بر مغیبات دارم.
و نیز اکابر علما خودتان مانند امام احمد حنبل درمسند (2) و ابن ابی الحدید در
____________________
1- شرح نهج البلاغة، ج2، ص454.
2- مسند احمد، ج5، ص87.