حوادث و ملاحم و احوال بزرگان سلاطین و خروج صاحب زنج و غلبه مغولها و سلطنت چنگیز خان و حالات خلفای جور و طرز معاملات آنها با شیعیان و مخصوصاً ازشرح نهج البلاغه (1) ابن ابی الحدید را که مفصلاً بیان می کند و خواجه کلان بلخی حنفی هم درینابیع المودة (2) ببعض از آن خطب و خبرها استشهاد می نماید بکثرت علم آن حضرت ببینید تا کشف حقیقت گردد
از جمله خبر دادن باهل کوفه از غلبه معاویه -علیه الهاویه- بر آنها و امر کردن بر سب و لعن آن حضرت، چنانچه بعدها تمام گفته های آن حضرت واقع شد؛ از جمله فرمود:
امّا انّه سیظهر علیکم بعدی رجل رحب البلعوم مندحق البطن یأکل ما یجد و یطلب ما لا یجد فاقتلوه و لن تقتلوه الا و انّه سیأمرکم بسبّی و البرائة منّی فامّا السبّ فسبّونی فانّه لی زکاه و لکم نجاه و امّا البرائة فلا تتبرّؤا منّی فانّی ولدت علی الفطرة و سبقت الی الایمان و الهجرة(3) .
____________________
1- شرح نهج البلاغة، ج1، ص242، 252.
2- ینابیع المودة، ج1، ص205-211.
3- زود باشد که غالب شود بر شما بعد از من مردی گشاده گلو و بر آمده شکم که هرچه یابد بخورد و طلب نماید، هرچه را نیابد. پس بکشید او را و هرگز نمی کشید او را! بدانید که زود باشد آن مرد امر کند شما را به دشنام دادن به من و بیزاری جستن از من.
اما سب کردن و دشنام دادن را اجازه می دهم؛ زیرا آن دشنام (چون زبانی است) برای من پاکیزگی و برای شما نجات است (از ضرر آن ملعون) و اما برائت و بیزاری (چون امر قلبی است) از من مجویید؛ زیرا که من متولد شده ام بر فطرت (توحید و اسلام)، (این جمله اشاره بآنست که أبوین آن حضرت مؤمن بوده اند) و پیشی گرفته ام بایمان و هجرت با آن حضرت.
مراد آن حضرت از مرد پرخوار معاویه -علیه الهاویه- بوده، چنانچه ابن ابی الحدید در صفحه 335 جلد اولشرح نهج (چاپ مصر) گوید: «مراد معاویه پرخوار است که در تاریخ به پرخواری معروف استو کان یأکل فی الیوم سبع اکلات » (چنانچه زمخشری در ربیع الابرار گفته) روزی هفت مرتبه غذا می خورد و هر مرتبه آن قدر می خورد که کنار سفره دراز می شد، صدا می زد:یا غلام، ارفع فو اللّه ما شبعت و لکن مللت ؛ غلام بیا سفره را بردار. به خدا قسم (از بس خوردم) خسته شدم ولی سیر نشدم! آن ملعون از جمله اشخاصی بود که مرض جوع الکلاب داشت (در طب قدیم بیانی دارد که در معده چنین شخصی حرارتی پیدا می شود که هرچه غذا از مری وارد معده گردد، مبدل به بخار گردیده نفع و ضرر او معلوم نگردد).=