مخالفت کامل با علم و عقل دارد و چنین حریّت و آزادی، مخلّ آسایش بشر و موجب هرج و مرج و خلاف نظام طبیعی و مردود و مبغوض محقّقین علما و عقلا می باشد.
البته آن حریّت و آزادی که بسیار خوب و ممدوح است عبارت است از: آزادی از عبودیّت مخلوق و تعظیم و پرستش أبنای بشر و اطاعت کورکورانه هم جنسان مانند. خود چنین آزادی از لوازم انسانیّت است؛ چه آنکه انسان فهمیده که به نور عقل منور گردیده و صاحب علم و معرفت می باشد، بایستی از عبودیّت و بندگی مانند خود بر کنار باشد؛ کورکورانه مطیع صرف احدی نگردد که در وادی ضلالت و حیرت سرگردان گردد.
البته باید انسان اشرف مخلوقات سر اطاعت به جایی فرود آورد که قابل و لایق و دلایل عقل و نقل بر او قائم باشد.
بدیهی است ستایش و بندگی منحصراً اختصاص دارد بذات بی زوال حضرت احدیّت -جلّ و علا- که خالق ما و شما و جمیع موجودات عالم است که با دلایل عقلیه، ثابت آمده که مخلوق عاجز در مقابل خالق قادر، آن هم خالقی که ایجاد همه چیز برای او نموده، بایستی خاضع و خاشع و مطیع صرف باشد.
و اطاعت احدی از مخلوقات بر انسان جایز نیست، مگر آن کسی را که خداوند متعال امر باطاعت او نموده باشد و سند محکم ما در اطاعت و فرمانبرداری اشخاص قرآن مجید است. وقتی مراجعه به قرآن مجید و این سند محکم آسمانی می نماییم، می بینیم دستور اطاعت را در آیات چندی کاملاً به ما داده که روی قواعد عقلانی، اطاعت از چه اشخاصی بنماییم و در مقابل چه افرادی سر تعظیم فرود آوریم.
از جمله در همین آیه شریفه که مطلع عرایض داعی است صریحاً فرموده:( أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ ) ؛ یعنی اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم و صاحبان امر را.
پس به حکم این آیه شریفه، بعد از اطاعت خداوند متعال، از جنس بشر،