دیشب شما داده شد و قانع شدید یا باز اضافه نمایم؟)
نواب : کمال تشکر را داریم؛ به نحو أتم و اکمل مستفیض شدیم؛ دیگر شبهه و اشکالی در دل اهل دل باقی نمانده. خداوند به شما و ما جزای خیر مرحمت نماید!
(همگی آمین گفتند. خود داعی هم با توجه کامل آمین گفتم. چون امید عوض و جزائی جز از خدای تعالی ندارم که بواسطه خاندان با عظمت محمّد و آل محمّدصلىاللهعليهوآلهوسلم بما نظر لطف و عنایت فرماید. کما اینکه تا امروز فرموده. امید است تا روز آخر هم مشمول مراحم و الطاف بلا انتهای او باشیم).
داعی : خیلی معذرت می خواهم از آقایان محترمین اهل مجلس، خاصه جناب حافظ و برادران عزیز اهل تسنن، مهمانان محترم که رشته سخن اجباراً طولانی شد. ولی در خاتمه عرایضم ناچارم مختصری از عقاید درونی خود را برای بیداری برادران عزیزم بیان نمایم و این بیان داعی، پیامی است از ما به تمام برادران مسلمان از شیعه و سنی که با کمال جدیّت مورد عمل قرار دهند:
اولاً بدانید که غرض از ذکر آیات و اخبار و اقامه دلایل و براهین منطقیّه که در لیالی ماضیه ایراد شده آن نبوده که بر خصم غالب آییم؛ چون ما خصمی در مقابل خود نمی بینیم، بلکه در مقابل برادران مسلمان خود قرار گرفته ایم که روی عادت در هر دوره تحت تأثیر گفتار بقایای خوارج و نواصب قرار گرفته و در اشتباه افتاده اند، ولی القای شبهات و اشکالات و عداوت بخاندان رسالت و اهل بیت طهارتعليهمالسلام را از ناحیه نواصب و خوارج و امویها می دانم. فلذا بر ما لازم است که بدون کینه و عداوت، با مروحه برهان و منطق، گرد و غبار کدرت و کدورت را از روی قلوب صافیه آنها دور نمائیم و اثبات حقایق نموده و آنها را با راهزنان خوارج و نواصب و القای شبهات آنها آشنا و رفع اشتباه بنماییم.
اگر به ما در طریق حق و حقیقتی که خدا و پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم دستور داده اند و اکابر علمای خودشان به ما رساندند (و بی پرده بگویم نوشته های علمای بزرگ آنها بهتر راهنمای من به مقام ولایت گردیده) همصدا شدند، کمال مسرت و امتنان حاصل می شود؛ چنانچه خمود در عادت و تعصب مانع از همصدا شدن گردد، بازهم آنها