که بدنش مبروص و پیش شد! (در بعض اخبار دارد کور و پیس شد)
بدیهی است حجت قرار دادن این حدیث و استشهاد نمودن به آن، دلیل کامل بر اثبات حق اعظم خود که امارت و خلافت منصوصه باشد، بوده است. (در این موقع صدای مؤذن بلند و آقایان برای أداء نماز عشاء برخاستند و بعد از أداء فریضه و استراحت و صرف چای).
داعی : رابعاً قرینه کلام در خود حدیث اثبات مرام می نماید که مراد از مولی اولی به تصرف می باشد؛ زیرا در خطبه غدیریه و حدیث است که رسول أکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم قبل از بیان مطلب فرمود: ((أ لست اولی بکم من انفسکم )) یعنی آیا من اولی به تصرف نیستم بشما از نفس های شما (اشاره بآیه 6 سوره 33 احزاب) است که فرموده:( النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ) (1) .و در حدیث صحیح هم در کتب فریقین وارد است که رسول اکرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرمود:ما من مؤمن الاّ أنا اولی به فی الدنیا و الآخره (2) .
همگی گفتند: ((بلی تو اولی بتصرفی از ما به نفس های ما.))
بعد از آن فرمود:من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه . پس سیاق کلام می رساند که مراد از مولی همان اولویت است که رسول اللّهصلىاللهعليهوآلهوسلم بأمت داشته است.
حافظ : در بسیاری از اخبار بیانی از این قرینه نمی باشد که فرموده باشد:ألست أولی بکم من أنفسکم .
داعی : عبارات و ألفاظ در موضوع حدیث غدیر و نقل ناقلین مختلف است. در اخبار امامیه عمومیت دارد و جمهور علمای اثناعشریه در کتب معتبره خود با همین قرینه نقل نموده اند.
و در کتب معتبره شما هم بسیار هست و آنچه الحال در نظر دارم، سبط ابن جوزی درتذکرة خواص الامة (3) و امام احمد بن حنبل درمسند (4) و نور الدین بن صباغ
____________________
1- پیغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم سزاوارتر و اولی بتصرف است بمؤمنین از نفسهای ایشان
2- نیست هیچ مؤمنی مگر آنکه من اولی بتصرف هستم باو در دنیا و آخرت.
3- تذکرة الخواص، ص36.
4- مسند احمد، ج4، ص281.