16%

تأیید می‌کند.

وقتی ما در باره حوائج خود چه دنیوی باشد و چه اخروی، از اولیای الهی استمداد می‌کنیم و آنها را می‌خوانیم و از آنها کمک می‌طلبیم، هرگز منظور ما این نیست که اولیای خدا به طور مستقیم و مستقل حاجت ما را برآورند، بلکه منظور این است که آنها برای ما دعا کنند و قضای حوائج ما را از خدا بخواهند و می‌دانیم که دعای آنها به سبب جاه و منزلتی که پیش خدا دارند، به اجابت نزدیک‌تر است و چنانچه دعای آنها در حق ما به اجابت رسید و حاجت ما بر آورده شد، این نوعی کرامت است که خداوند به ولی خود عنایت کرده است.

همان گونه که از انبیا و اولیا در حال حیاتشان می‌توان استمداد کرد و طلب دعا نمود، پس از مرگ آنها نیز چنین کاری صحیح و مشروع است زیرا که از مسلّمات اسلام است ارواح به خصوص ارواح انبیا و اولیا و شهدا در عالم برزخ دارای نوعی حیات هستند و به خوبی حتی بیشتر و بهتر از زندگی دنیایی خود می‌فهمند و ناظر بر اعمال کسانی هستند که در دنیا زندگی می‌کنند و سخن آنها را می‌شنوند و پیام آنها را دریافت می‌کنند.

قرآن کریم در باره کشته شدگان در راه خدا چنین می‌فرماید:

( وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ ) .(1)

«کشته شدگان در راه خدا را مردگان نپندارید، بلکه زندگانند و پیش پروردگارشان روزی می‌خورند و از آن چه که به آنها داده شده شادمانند و به کسانی که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و در پی آنها هستند مژده می‌دهند که ترسی برای آنها نیست و اندوهگین نشوند».

در مورد این که مرده‌ها به خصوص انبیا و اولیای الهی پس از مرگ هم دارای درک و شعور، آن هم به صورت قوی‌تر از دنیا هستند و پیوند آنها با زنده‌ها قطع نشده، شواهد بسیاری از احادیث داریم در بعضی از این احادیث به طوری که خواهیم دید علاوه بر اثبات شعور برتر به مرده‌ها، به این موضوع هم اشاره شده که آنها با بدن‌های خودشان که در قبر مدفون شده به نوعی رابطه دارند.

اکنون به چند حدیث در این باره توجه فرمایید:

1- عن ابی‌سعید الخدری قال رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«اذا وضعت الجنازة فاحتملها الرجال علی اعناقهم فان کانت صالحة قالت: قدمونی قدمونی وان

_____________________

1- آل عمران: 169- 170.