11%

۱۸۰ - عباس بن ربیعه در صفین

ابوالاغر تمیمی گوید : در جنگ صفین عباس بن ربیعه را دیدم که غرق در اسلحه بود : در سر کلاهخود ، در دست شمشیر یمانی داشت ، سوار اسبی نجیب و سیاهرنگ بود ، چشمهایش مثل چشمهای افعی میدرخشید ، مردی از اهل شام بنام عرار او را صدا زد : عباس بیا باهم مبارزه کنیم ، عباس گفت : پس باید پیاده شویم ، چون پیاده شدند عباس دامن زره را به کمر محکم کرد و اسبش را بغلامش سپرد

هر دو با شمشیر به همدیگر حمله کردند ولی هیچ یک به دیگری دست نمی یافت ، تا اینکه عباس در زره مرد شامی مخنصر شکافی مشاهده نمود ، دست در آن کرده و کشید و تا سینه پاره نمود ، سپس برگشت و ضربتی وارد نمود که استخوانهای سینه اش در هم فرورفت ، و شامی به زمین افتاد ، صدای تکبیر دو سپاه زمین را به لرزه در آورد

ابوالاغر گوید : از پشت سرم صدائی شنیدم که میخواند : ((قاتلو هم یعذبهم الله باید یکم و یخزهم و ینصرکم علیهم و یشف صدور قوم مؤمنین )) : متوجه شده دیدم امیرالمومنین است ، فرمود : ای ابوالاغر این که با دشمن ما رزم میدهید کیست ؟ گفتم : عباس بن ربیعه است ، امام ، عباس را پیش خود خواند و فرمود : مگر ترا و حسن و حسین و عبدالله بن جعفر را نگفته بودم که از مرکز خود دور نروید و مباشر جنگ نشوید ؟ عباس گفت : یا امیرالمومنین رواست مرا به مبارزه بخواهند و من جواب ندهم ؟

فرمود بلی ، اطاعت امامت بهتر است ، معاویه میخواهد کسی از بنی هاشم زنده نماند ، و دوست میدارد برای خاموش نمودن نور خدا قلب همه ایشان را بشکافد چون معاویه از جریان مطلع شد ، گفت : آیا مردی نیست که خون عرار را بگیرد ؟ دو مرد از قبیله لخم خود را مهیا کردند ، معاویه گفت : هر کدام از شما عباس را بکشد او را جایزه بزرگ خواهم داد ، آن دو به میدان آمده و عباس را به مبارزه خواستند ، عباس گفت : من باید از آقایم اجازه بگیرم ، پیش حضرت رفت و جریان را گفت ، حضرت فرمود : وسائل جنگی خود را با من عوض کن ، پس از پوشیدن لباس سوار اسب او شده خود را به میدان رسانید دو مرد شامی خیال کردند که عباس است ، گفتند : آقایت اجازه داد ؟ حضرت این آیه را خواند :( أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّـهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ) یکی از آن دو به حضرت حمله کرد که مهلت نداد ، دومی حمله کرد او را نیز به رفیقش ملحق نمود ، سپس از میدان برگشت در حالی که تلاوت میکمرد :( الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُو ا )

مدرک :

۱ - مروج الذهب ج ۳ ص ۱۸ و المجالس السنیه ج ۱ مجلس ۱۵۴

((بعضی از اهل منبر از روی بی اطلاعی این جریان را به ابوالفضل عباس فرزند شجاع علیعليه‌السلام نسبت میدهند که بی اساس است ، و جناب ابوالفضل معلوم نیست در صفین شرکت داشته باشد - ع ))