14%

ضرورت احیای فاطمیه

در روایات معتبر، ارزش والایی برای كسانی كه فاطمیه و عاشورا را احیاكنند، قرار داده شده است. یكی از دلایل ارزش آن، شناخت تاركین طریق هدایت است تا بتوانیم در طریق هدایت و رستگاری استوارتر گام برداریم.

به همین وسیله است كه راه صحیح و درست، از راه گمراهی و ضلالت شناخته می شود. احیای فاطمیه زمزمه و بغض شكسته شیعیان امیرالمؤمنینعليه‌السلام و روان شدن اشك محبان اهل بیتعليهم‌السلام است. احیای فاطمیه احیای همان جمله معروف رسول اللّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمودند:

«إنّ الرّب یرضی لِرِضا فاطِمة وَ یَغضَبُ لِغَضَب فاطمة ».

خداوند با خشنودی فاطمهعليها‌السلام خشنود و با خشم ایشانعليها‌السلام غضبناك می شود!

احیای فاطمیه، فریاد خشمگینانه امیرالمؤمنینعليه‌السلام است كه از حنجره شیعیان به صدا در می آید؛ همان مولایی كه اجازه گریه كردن هم به او ندادند

و هرگز حاضر نشدند بغض ایشان شكسته شود! هنگامی كه روح حضرت زهراعليها‌السلام از بدن مطهّر ایشان پر كشید، روح امیرالمؤمنینعليه‌السلام نیز در همان لحظه از بدنشان جدا شد. اگر جنازه مطهّر فاطمه زهراعليها‌السلام در دل شب و تاریكی ها تشییع و تدفین شد، بدن مطهّر امیرالمؤمنینعليه‌السلام را نیز همان شب به خاك سپردند.

احیای فاطمیه یعنی اینكه حق و باطل را بشناسیم تا بتوانیم طبق آن معیار، اهل حق و باطل را نیز تشخیص دهیم و طبق آن حكم كنیم. هركس با احیای فاطمیه مخالف است، نه تنها با حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام ، بلكه با كیان اسلام و دین مخالف است؛ چون حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام و امیرالمؤمنینعليه‌السلام دستوری به غیر از فرامین دین اسلام برای مردم بازگو نكرده اند.

ویژگی دیگر احیای فاطمیه، شناخته شدن كسانی است كه با تجلیل، تكریم و احیای فاطمیه مخالف اند. بدون تردید این افراد دشمن خدا، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت رسول اللّهعليهم‌السلام هستند. طبق دستور قرآن مجید

موظّف هستیم تا جایی كه ممكن است، از آنان دوری گزینیم و هرگز با آنان دوستی نكنیم. كسانی كه با احیای فاطمیه به مخالفت می پردازند، درك صحیحی از مسئله تعظیم شعایر دینی ندارند. آنان كاملاً از آثار انسان ساز و هویت بخش این گونه مراسم غافل اند. اگر فاطمیه زنده و احیا شود و به آن معرفت كامل داشته باشیم - نه در حدّ ادّعای زبانی - نبوّت و رسالت پیامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و امامت ائمّهعليهم‌السلام احیا و مستحكم می گردد.

پس هركس در هر لباسی كه بود، اگر با احیای فاطمیه به مخالفت برخاست، او را به شرك و نفاق متّهم كنید و بدانید كه حق را با ادّعای مدّعیان نمی توان شناخت، بلكه نخست باید معیارهای حق و باطل را شناخت و سپس طبق آن معیارها، انسان های حقیقت مدار را شناسایی كرد. مؤید این سخن، اتّفاقی است كه در جنگ جَمَل روی داد. شخصی كه گذشته طلحه و زبیر را می دانست، نزد حضرت امیرالمؤمنینعليه‌السلام آمد و عرض كرد: «أیمكن أن یجتمع الزبیر و طلحة و عائشة علی باطل؟ فقال عليه‌السلام : اِنَّكَ لَمَلْبُوسٌ عَلَیْكَ، اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا یُعْرَفانِ بِاَقْدارِ الرِّجالِ، اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ ».

آیا ممكن است زبیر و طلحه و عایشه بر امر باطل هم رأی و هم عقیده شوند؟ امیرالمؤمنینعليه‌السلام در پاسخ فرمودند: همانا تو مردی هستی كه به اشتباه گمان می كنی حق و باطل طبق شخصیت و منزلت مردم تشخیص داده می شود. حق را بشناس تا اهلِ آن را نیز بشناسی، همچنین باطل را بشناس تا اهل آن را تشخیص بدهی. حق و حقیقت با شخصیت ها، پُست اجتماعی و ادّعاهای پوچ شناخته نمی شود، بلكه حق را تنها أئمّهعليهم‌السلام تفسیر نموده اند و هر كس طبق آن عمل نماید، حق مدار است.

آیا كسانی كه ما را به سوی وحدت (به معنی دست كشیدن از عقاید) فرا می خوانند، می دانند ما را به چه راهی دعوت می كنند؟ آیا از التزامات ادّعای خود آگاهی دارند؟ آنان از ما می خواهند كه دست در دست مشركان قرار دهیم، در حالی كه همكاری با مشركان هرگز در قوانین اسلامی پذیرفته نیست. پس آنان یا باید از ما بخواهند كه مشرك شویم یا اینكه - نعوذ باللّه - بگویند سخنان حضرت فاطمه زهراعليها‌السلام باطل و دروغ است؛ زیرا خودایشانعليها‌السلام پشت كردن به امیرالمؤمنینعليه‌السلام را پشت كردن به اصول دین دانستند.

در این جا لازم است به نكته بسیار مهمّی اشاره كنیم:اصول دین را طبق آموزه های دینی به كودكان و نوجوانان خود بیاموزید.

آموزه های دینی، اصول دین را در پنج مفهوم اساسی منحصر می كند،

برخلاف نظر برخی كه امامت را از اصول مذهب شیعه می دانند، امامت از اصول دین است؛ زیرا توحید، نبوّت، عدل و معاد بدون امامت، بی پایه و اساس و عین شرك است.

نكته مهم

هدف از طرح این گونه مباحث ـ چنانچه اشاره نمودیم ـ دامن زدن به اختلافات نیست، بلكه می خواهیم راه حق برای نسل فعلی و نسل های آینده روشن شود. برخی از شبهه افكنان می گویند مردم از این مباحث اطّلاع كافی دارند؛ لذا در طرح آن فایده چندانی به چشم نمی خورد.

در پاسخ به این افرادباید گفت كه اولاً: همه مردم از این گونه مباحث اطّلاع كافی ندارند، ثانیاً: آن عدّه هم كه آگاهی دارند، قطعاً علم خود را از این گونه بیانات به دست آورده اند.اگر قرار باشد همه ساكت شویم و راه حق را برای مردم بازگو نكنیم، چگونه انتظار داریم این راه در نسل فعلی تداوم داشته باشد و به نسل بعدی منتقل شود؟ در راه دین باید استقامت داشته باشیم و فریب فریبكاران را نخوریم.

افرادی هستند كه بر اریكه قدرت تكیه زده اند و همه چیز را فدای قدرت خود می كنند. انسانیت، شرافت، قرآن، انبیا، امامانعليهم‌السلام و... را هزینه قدرت خود می كنند تا بتوانند حضور خود را بر قدرت تضمین نمایند؛ لذا باید مراقب باشیم و فریب سخن این گونه افراد را نخوریم. همچنین نباید از جمعیت اندك شیعیان نگران شد. جمعیت اندك نشانه باطل بودن نیست؛ همان گونه كه جمعیت انبوه، نشانه حقّانیت نیست.

امیرالمؤمنینعليه‌السلام می فرمایند:

«أَيُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ ».

ای مردم! در راه هدایت، به جهت كمی اهل آن وحشت مكنید.