پسر زیاد به قدرت خویش می بالید. برای یک دیکتاتور و قدرت نما، بدتر از این نیست که او را به چیزی نشمرند و پیش روی مردم تحقیرش کنند. زینب دختر علیعليهالسلام به سخن آمد، گویی هیچ اتفاقی رخ نداده، نه برادران و کسانش را کشته اند و نه او و خویشاوندانش را دست و گردن بسته پیش روی مردی پست و خونخوار نگاه داشته اند، گویی برای یک مناظره علمی در این مجلس دعوت شده اند.
آن بانو با کمال شجاعت و قدرت پاسخ داد: «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیّه محمد، و طهّرنا من الرجس تطهیراً، انّما یفتضح الفاسق و یکذب الفاجر و هو غیرنا(۲) ؛ سپاس خدا را که ما را به محمد گرامی داشت و از هر پلیدی پاکمان نمود. فاسقان دروغ می گویند و بدکاران رسوا می شوند و آنان ما نیستیم؛ بلکه دیگرانند. پسر زیاد حیرت زده شد. نه تنها گردنی را که می خواستند خم کنند، بلند قامت تر شد، بلکه سرهای افکنده بی جان را بی آنکه خود بخواهند برافراشت. بحث را به ضرر خود دید و ناچار از راه دیگری در آمد.
زینب دیدی خدا با اهل بیت تو چه کرد؟
آخر مدت هاست بنی امیه ترویج فرهنگ جبر می کنند و به گفته ابو هلال عسکری اولین کسی که قائل به جبر شد، معاویه بود(۳) و او برای آنکه جنایات خود را توجیه کند، خون بی گناهان را بریزد و از جهل مردم استفاده کرده و عمل زشت خود
_____________________________
۱- ۱. اعلام النساء، عمر رضا کحاله، ج ۲، ص ۹۳.
۲- ۲. تاریخ طبری، ج ۳، ص ۲۶۲؛ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۷؛ ارشاد، شیخ مفید، ص ۲۴۴؛ اعلام النساء، عمر رضا کحاله، ج ۲، ص ۹۳؛ اعلام النساء المؤمنات، محمد الحسون، ص ۳۸۷.
۳- ۳. الاوائل، ابو هلال العسکری، ج ۲، ص ۱۲۵.