و) مسلم از حرملة بن یحیی، از ابن وهب، از یونس، از ابن شهاب، از عروة بن زبیر نقل میکند که عبد الله بن زبیر در مکه بر فراز منبر رفت و گفت: (خداوند) بعضی از مردم (را همانطور که چشمهایشان را کور کرده دلهایشان را نیز کور کند) به جواز متعه فتوا میدهند، آنگاه مردی اعتراض کرد و فریاد زد: تو چه نفهم و بیادبی! به جان خودم در عصر پیشوای پرهیزگاران (پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم ) متعه انجام میگرفت.
عبد الله بن زبیر با تهدید به او گفت: خود را آزمایش کن! به خدا قسم اگر آن را انجام دادی، سنگسارت میکنم.«۱»
ز) ابن شهاب میگوید: خالد بن مهاجر بن سیف اللّه، نزد کسی نشسته بود که شخصی وارد شد و از او- ابن عباس- در مورد متعه پرسید. او پاسخ داد: مانعی ندارد. آنگاه ابن ابو عمره انصاری (که اسمش عبد الرحمن بود) گفت: آرام باش! او گفت: به خدا قسم اشکالی ندارد؛ چرا که در زمان پیشوای پرهیزگاران نیز متعه صورت میگرفت.
________________________
طبسی، نجم الدین - مترجم: شیرازی، محمد حسین، ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین، در یک جلد، دلیل ما، قم - ایران، اول، ۱۴۲۶ ه ق ازدواج موقت در رفتار و گفتار صحابه و تابعین؛ ص: ۵۵
ابن ابی عمره گوید: در آغاز اسلام متعه برای کسی که ناگزیر از انجام آن بود (مثل خوردنِ گوشت مردار و خون و گوشت خوک به حساب میآمد و) جایز بود ولی بعد از آن، خداوند دین را محکم کرد و از آن نهی نمود. «۲»
از روایت مسلم میتوان فهمید که ابن عباس متعه را جایز میشمرد و تا آخر عمرش نیز به آن فتوا میداد، چون این گفتگو میان او و ابن زبیر در
(۱). مسلم، ج ۱، ص ۶۲۵؛ مصنف عبد الرزاق، ج ۷، ص ۵۰۲؛ تهذیب الکمال، ج ۵، ص ۴۱۵، السنن الکبری، ج ۷، ص ۲۰۵؛ حاوی کبیر، ج ۱۱، ص ۴۵۳
(۲). همان.