ما دلایلی داریم که اکنون به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شاهد اول: تأکید ابن عمر بر عهد پدرش:
اشاره
نصوصی وجود دارد که حاکی است ابن عمر معتقدان به جواز متعه را تهدید میکرد و به یادشان میآورد که در زمان پدرش جرأت نمیکردند دهان به سخن بگشایند و در مورد آن (جواز متعه) حرفی بزنند! حال اگر حرمت و نسخ (متعه) در زمان پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم صورت میگرفت، ابن عمر بر عصر پدرش تأکید نمیکرد.
آیا معنای این حرف آن است که پیامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم در اجرای احکام خداوند و برخورد با افراد جدّی نبوده است؟!
۱ - عبد الرزاق از معمّر، از زهری، از سالم نقل میکند که به ابن عمر گفتند: ابن عباس متعه زنان را جایز میداند، گفت: فکر نمیکنم ابن عباس چنین نظریهای داشته باشد. گفتند: به خدا سوگند چنین است. گفت: ولی به خدا قسم او در زمان عمر جرأت نمیکرد چنین بگوید و اگر عمر بود، او را مجازات سخت میکرد و من متعه را بیعفتی میدانم.«۱»
۲ - نافع میگوید: از ابن عمر درباره متعه پرسیدند، پاسخ داد: حرام است. پس گفتند: ابن عباس به حلّیت آن فتوا میدهد. گفت: چرا در زمان عمر دم فرو بسته بود؟!«۲»
بنابراین، از پیامبر نهیی صادر نشده، بلکه نهی از جانب خلیفه بوده
______________________________
(۱). مصنف عبد الرزاق، ج ۷، ص ۵۰۲
(۲). مصنّف، ابن ابی شیبه، ج ۳، ص ۳۹۰، ح ۸، نکاح المتعه