5%

۸ - ازدواج ساده سروربانوان دو عالم عليها‌السلام

۸ - ازدواج ساده سروربانوان دو عالمعليها‌السلام اسراف و تشريفات اضافي در هر كاري ناپسند و مورد نكوهش خردمندان قرار گرفته است، اگر اين اخلاق و صفت زشت در جامعه‌اي حكم فرما شود، هم آن جامعه و هم خانواده‌هاي فراوان، گرفتار مشكلات زياد بوده و رو به تباهي خواهند رفت؛

اما اگر اعتدال و ميانه روي جاي آن را بگيرد، جامعه در آرامش فكري وآسايش جسمي به سر خواهد برد؛

ازجمله كارها كه بايد اعتدال را در آن مصداق قرار داد و پياده كرد، مسئله ازدواج است، زيرا تمامي افراد بشر، روزي به آن نياز خواهند داشت و گريبانگير همه خواهد بود، پس بايد همگي دست به دست داده اين فرهنگ ميانه روي و ساده برپا داشتن ازدواج را، به مرحله عمل و اجرا برسانيم، تا جوان ها چه دختر يا پسر باخيال راحت به سر زندگي خود رفته و با خيال راحت شروع نمايند؛ براي نمونه به بخش كوچكي از عروسي سرور بانوان هر دو عالم دقت نماييد و اگر طالب مفصل هستيد به منابع زياد مانند كتاب بحارالأنوار ج ۴۳ و غيره مراجعه فرمائيد.

۱ - انس بن مالك گويد: با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نشسته بوديم كه وحي اورا فرا گرفت وقتي كه تمام شد فرمود: اي انس آيا مي داني جبرئيل از نزد صاحب عرش، چه آورد؟! گفتم:

خدا و رسولش مي داند فرمود: مرا امر نمود فاطمه را به علي تزويج نمايم؛

برو ابابكر و عمر و عثمان و علي و طلحه و زبير و به تعداد آنها از انصار دعوت نما، دعوت نمودم وقتي كه نشستند حضرت شروع به خواندن خطبه عقد نمود و در آخر فرمود: من شما را شاهد مي گيرم فاطمه را به علي تزويج نمودم به چهارصد مثقال نقره اگر علي راضي باشد؛

سپس رو به عليعليه‌السلام كرد و تبسم نمود و فرمود: ياعلي انّ اللَّه أمرني أن أزوّجك فاطمة و قد زوّجتكها اي عليعليه‌السلام خداوند مرا امر نمود فاطمهعليها‌السلام را به تو تزويج نمايم من اورا به تو تزويج كردم آيا راضي هستي؟! عرض كرد راضيم. «۱»

به عليعليه‌السلام فرمود: برو درعت (لباس رزمت) را بفروش، آن را به چهار صد درهم به عثمان بن عفان فروخت و به خدمت رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آورد، حضرت يك مشت برداشت و به ابوبكر داد و فرمود: به اين درهم ها آنچه براي خانه فاطمه لازم است بخر و سلمان و بلال را همراه او فرستاد كه كمكش كنند.

ابوبكر گويد: آن پول شصت و سه درهم بود، من يك تشك از خيش مصري كه پر از پشم بود و يك فرش از پوست و پشتي كه پر از ليف خرما بود و يك عباي خيبريه و يك مشك آب و كوزه آب و يك آفتابه خريديم، وقتي جلوي رسول خدا گذاشتيم فلمّا نظر اليه بكي و جرت دموعه، ثمّ رفع رأسه الي السّماء و قال: أللّهمّ بارك لقوم جلّ آنيتهم خزف. حضرت به آنها نگريست، گريست و اشكش جاري شد و سپس سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خدايا بركت بده به قومي كه بيشتر ظروفش سفال است. «۲»

۲- پس حضرت، فاطمه را به پشت پرده خواند و دست اورا به دست علي داد و دعا نمود؛«۱»

۳ - امام صادقعليه‌السلام مي فرمايد: فاطمهعليها‌السلام را به (خانه) عليعليه‌السلام آوردند از پوشش فقط يك عبا داشت و و فرششان پوست گوسفند و بالششان پوستي پر از ليف خرما بود.«۲»

موسي بن إبراهيم مروزي، از موسي بن جعفر، از پدرش، از جد بزرگوارشعليهم‌السلام ، از جابر بن عبد اللَّه روايت كرده است گفت: لمّا زوّج رسول اللَّهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمه من عليعليهما‌السلام أتاه أناس فقالوا له: انّك قد زوّجت عليّاً بمهر خسيس! فقال: ما أنا زوّجته، ولكنّ اللَّه زوّجه- إلي أن قال: فلمّا كان ليلة الزفاف أتي النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ببغلة الشهباء وثَنَّي عليها قطيفة، وقال لفاطمة: اركبي وأمر سلمان أن يقودها، والنبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم يسوقها فبينما هو في بعض الطريق إذ سمع النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم وجبة فإذا بجبرئيل في سبعين ألفا وميكائيل في سبعين ألفا، فقال النبيصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما أهبطكم إلي الأرض؟ فقالوا: جئنا نزفّ فاطمة إلي زوجها، وكبّر جبرئيل وكبّر ميكائيل وكبّرت الملائكة وكبّر محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، فوضع التكبير علي العرائس من تلك الّيلة. زماني كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فاطمهعليها‌السلام را به عليعليه‌السلام تزويج نمود، مردماني آمده و به او گفتند: تو (فاطمه را) به عليعليه‌السلام باناچيزترين مهريه، تزويج نمودي!، فرمود: من او را تزويج نكردم بلكه خداوند اورا تزويج نمود تا فرمود: وقتي كه شب زفاف رسيد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم استر

«شهبا» را آورد و قطيفه روي او انداخت و به فاطمهعليها‌السلام فرمود: سوار شو و به سلمان فرمود: استر را بكشد و خود رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مي راند در اين مسير ناگهان رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صداي گروهي را شنيد و ديد جبرئيل با هفتادهزار فرشته، و ميكائيل با هفتاد هزار ملك حضور يافته‌اند رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: چه چيز سبب فرود آمدن شما بر زمين است؟! گفتند: آمديم فاطمهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را به زفاف شوهرش بدرقه كنيم؛ جبرئيل و ميكائيل و فرشتگان و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم تكبير گفتند: از همان شب در عروسي‌ها تكبير گفتن مرسوم گرديد. «۳»

۵- تزويج فاطمهعليها‌السلام در ماه رمضان و عروسي در ماه ذي الحجّة در سال دوم هجرت بود.«۱»

ناگفته نماند ممكن است بعضي ها خيال كنند كه آن زمان اين گونه و اين لوازم زندگي مرسوم بود، ولي اين فكر اشتباه است در آن زمان هم نسبت به خود تشريفات زياد و سنگين وجود داشت اما اين رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود كه با آن وضع ساده دخترش را به خانه بخت فرستاد، تا زندگي ساده، براي امّتش الگو شود، مگر او پيشوا ورهبر دنيا و آخرت نيست؟!!

با اينكه آن قدرت آسماني و خدائي كه داشت، مي توانست با آخرين متد و آخرين مدل و با جهازيه سنگين، دخترش را به خانه عليعليه‌السلام بفرستد ولي نكرد تا من و تو يعني ما از او زواياي انسانيت و ساده زيستن را ياد بگيريم انشاءاللَّه