قسمتــي از تاريخ زندگي ابراهيــمعليهالسلام مربوط به تولــد فرزندش اسحاق است و اين فرزند كه در سن كهولــت ابراهيم و ساره به آنها اعطاء شده، موضوع بشارتي است كه ملائكه فرستاده شده از طرف خداي تعالــي براي او آوردند، همين فرستادگاني كه مأمور بودند بعد از دادن بشارت به ابراهيمعليهالسلام قوم لوط را نابود كنند.
قصه بشارت را خداي تعالي در قرآن مجيد "داستان ميهمانان ابراهيم " ناميده است. شرح اين داستان در پنج سوره قرآن نقل شده است و هر پنج سوره نيز در مكه نازل شدهاند كه عبارتند از سورههاي: هود، حِجْر، عنكبوت، صافّات، ذارِيات.
در سوره هود در آيات ۶۹ تا ۷۶ خداوند اينچنين متذكر موضوع بشارت شده است:
«و به تحقيق، فرستادگان ما بـا بشـارت نــزد ابــراهيـم آمـدنـد و ســــلام گفتند:
او گفــت: ســلام! و درنــگ نكـرد كـه گـوسالـه بـريـان آورد.
پس چون ديد كه دستهاي ايشان بــه آن نمــيرسـد، آنهــا را ناشنـاس يافت،
و از آنهــــــا تــــــــرســـــي بــــــه دل گــرفت. گفتند: مترس! ما به سوي قوم لوط فرستاده شدهايم.و زن او ايستاده بود، عادت زنـانگي بـه او دست داد، پساو را بهاسحاقبشارتداديم و ازپساسحاقبهيعقوب!
گفــت: اي واي بـــــر مــن! آيــا فــرزنــد آورم؟ در حالي كـه من پيرزنم و اين شـوهـر من پير است!؟ بيگمان، اين چيزي شگفــتآور است!
فـرشتگــان گفتنــد: آيـا از فـرمـان خدا درشگفتي؟رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت! بي گمـــان، او ستـوده بـزرگـوار است! پس چون خوف از ابـراهيـم برفـت و او را مژده رسيد، مجادلـه ميكـرد بـا ما درباره قوم لوط. بيگمان، ابراهيم بردبار، نالـه كشنده و توبه كننده بود! اي ابـــراهيـم! از ايـن اعـراض كــن! بـي گمـــان، فـرمــان پـروردگــارت آمــــده اسـت !
و بي گمان، عذاب بازناگشتني بر آنهـا آينـده است!»