16%

تبديل فساد به سنت قومي !

قرآن نقل مي‌كند كه قوم لوط، ازدواج با دختران را رد كردند و به او گفتند:

«تــو مي‌دانــي كه ما هيـــچ حقــي نسبــت به دختــران تو نداريــم،

و تـو خـوب مـي‌دانــي كــه مــا چــه مــي‌خــواهيــم!» (۷۹ / هود)

با اين بيان كه گفتند: "لوط مي‌داند كه آن‌ها حقي ندارند،" لوط را متذكر سنت قومي خود كردند كه در ميان آنان جريان داشت و لوط هم آن را مي‌دانست و اين سنت همان بود كه ايشان از تعرض به زن‌ها مخصوصا به صورت قهرآميز ممنوع بودند و يا اصـلاً بـه سـراغ زن‌هـا نمـي‌رفتنـد و در عــوض تعرض به پسران و كـام‌گيــري از آنـان را مبـاح كرده بودنـد.

لـوط پيوستــه آنــان را از ايــن سنــت منـــع مـي‌كـــرد و بـه آنــــان مـي‌گفــت:

شمـا با شهــوت بـه سـراغ مـردان مي‌رويـد نـه زنـان !

آيــــا بـــه ســـراغ مــــــردان عــــالـــــم مــي‌رويـــــد

و جفت هايتان را كه خدا برايتان آفريده ترك مي‌كنيد؟

شمــا بــه سـراغ مــردان مي‌رويـد و راهـزنـي مي‌كنيــد،

و در مجامع خـود كـارهـاي نـاپسنـد انجـام مـي‌دهيـد!؟

خلاصه‌اين‌كه قوم لوط پيشنهاداو رارد كردند و توجه‌او رابه‌اين نكته جلب‌كردند كه خودش مي‌داندكه‌ايشان برحسب سنت قومي خودحقي نسبت‌به دختران او ندارند، چـون دختـران او زن هستند و نيز مي‌دانـد كه از هجـوم به خانــه او چه قصــدي دارند!