خدا بزرگتر است.
من در نماز خود بارها و بارها این ذکر را میگویم. خوب است بدانم معنای آن چیست؟
خدا بزرگتر از همه چیز است.
قدری با خود فکر میکنم. این ترجمهای است که یک عمر شنیدهام، امّا آیا این ترجمه درست است؟
خدا بزرگتر از همه چیز است، همه چیز یعنی چه؟ هر چه در جهان هستی میبینی، همه، آفریدههای خدا هستند. خدا همه آنها را آفریده است.
پس معنای «اللّه اکبر» این میشود: «خدا بزرگتر از همه آفریدهها میباشد».
خوب، اینکه چیز واضحی است. معلوم است که خالق همیشه از مخلوق بزرگتر است. روشن است که آفریننده باید از آفریده شده بزرگتر باشد!
یک مثال بزنم: انسان کامپیوتر را اختراع کرده و آن را ساخته است. خیلی واضح است که کامپیوتر هر چقدر هم بزرگ باشد، به عظمت و بزرگی انسان نمیرسد!
یک سوال از شما دارم: وقتی یک برج ۱۰۰ طبقه را میبینی، درست است که ارتفاع آن برج از مهندس و معماری که آن را ساختهاند بزرگتر است، امّا باز هم هیچکس شک ندارد که این برج با آن همه عظمتش، در مقابل عظمت سازنده آن ذرّهای بیش نیست.
عظمت خالق و آفریننده از مخلوق خود بیشتر است. این قانونی است که همه میدانند، خیلی واضح است و روشن! برای چه من باید این قانون را دهها بار در شبانه روز بگویم؟
چه رازی در این «اللّه اکبر» است؟
باید بیشتر جستجو کنم. باید مطالعه کنم. آیا تو همراه من میآیی تا به سخنان اهلبیتعليهالسلام مراجعه کنیم؟
باید بار دیگر به مدینه سفر کنیم و نزد امامصادقعليهالسلام برویم. یکی از یاران آن حضرت به دیدار ایشان آمده است. امام نگاهی به او میکند و سپس از او میپرسد:
آیا میدانی معنای «اللّه اکبر» چیست؟
مولای من! معنای این جمله این است: «خدا از همه چیز بزرگتر است».
اگر این چنین بگویی، تو خدا را محدود فرض کردهای! این سخن تو درست نیست.
پس منظور از «اللّه اکبر» چیست؟
خدا بزرگتر از این است که به وصف بیاید.۹۲
وقتی من این سخن را میشنوم، به فکر فرو میروم، خدا بزرگتر از این است که به وصف بیاید.
وقتی میگویم خدا از همه چیز بزرگتر است، معنای آن این است که خدا را با چیز دیگری مقایسه کردهام، ولی خدا نامحدود است، حقیقت او قابل درک نیست.
من میگویم درخت کاج از درخت سیب بزرگتر است. من این دو درخت را میبینم، اندازه آنها را با هم مقایسه میکنم و میگویم یکی بزرگتر از دیگری است، پس من باید درخت کاج و درخت سیب را درک کنم، ببینم و این دو درخت را کاملاً احساس کنم و بعد بگویم کدام بزرگتر از دیگری است.
حالا من میخواهم بگویم: «خدا از همه هستی، بزرگتر است»، شاید من بتوانم همه هستی را درک کنم، همه هستی را ببینم، امّا آیا میتوانم خدا را هم ببینم؟ آیا میتوانم بزرگی او را احساس کنم؟ آیا میتوانم حقیقت خدا را در ذهن خود تصوّر کنم؟
وقتی من نمیتوانم حقیقت خدا را حس کنم و ببینم، چگونه میخواهم بگویم خدا از همه هستی بزرگتر است؟
وقتی من میگویم: «خدا از همه هستی، بزرگتر است»، در واقع با زبان بیزبانی میگویم: من خدا را با هستی مقایسه نمودهام و خدا را بزرگتر از همه هستی یافتهام.
امّا سخن در این است که آیا میتوان حقیقت خدا را با چیزی مقایسه کرد؟
به راستی که سخن امامصادقعليهالسلام چقدر دقیق است. من اکنون اهمیّت این ذکر را متوجّه میشوم، میفهمم که چه معنای مهمّی در این ذکر نهفته است.
هیچ ذکری مانند این ذکر نیست. حقیقت خدا بالاتر و والاتر از این است که در فهم و درک من بگنجد. هیچکس نمیتواند حقیقت خدا و چگونگی او را درک کند.
هر چه از خدا در ذهن خودم تصوّر کنم، باید بدانم که خدا غیر از آن میباشد، من فقط میتوانم با فکر کردن به آنچه خدا آفریده است، به عظمت او پیببرم، امّا نمیتوانم حقیقت او را بشناسم.
آری! هیچکس نمیتواند خدا را وصف کند، چرا که ذهن بشر فقط میتواند چیزی را وصف کند که آن را با حواس خود درک کرده باشد، تو خود میدانی که خدا را هرگز نمیتوان با حواس بشری درک کرد. خدا بالاتر از این است که به وصف و درک درآید.
پایان.