در زمان حاضر وقتي به جوامع غربي نگاه ميكنيم، متوجهميشويم كه چقدر فرق و اختلاف بين فرهنگ اسلام و فرهنگ غربوجود دارد.
درغرب در اكثر مواردتنها ارزش يك زنبه اين است كه وسيلهشهوت راني مردان باشد.اگر زنزيبا باشد ودر كوچه وخيابانوهرمكان وجايي باعث لذت گردد،ارزشمند است وبهاي ماديزيادي دارد.او ميتواند خودرا يك شخصيت باارزش بداند وببيند كهچگونه نگاهها وچشمها بسوي او جلب شده وهمه براي بدستآوردن او سرو دست ميشكنند امّا با درك عميق ،اين زن متوجهميشود كه مردم هيچگاه اورا بخاطر انسان بودن ويا داشتن فضائلاخلاقي ويا علم ودانش، ارزشمند نمي دانند.بلكه تازمانيكه باعثلذت ديگران است،ارزشمند ميباشد.
«نظرات اساسي واصولي كه بنيان اجتماعي تمدن جديد اروپائيرا تشكيل ميدهند،تحت سه عنوان مطالعه ميكنيم:
١ـ مساوات بين زن ومرد
٢ـ آزادي زنان در امور زندگي
3 ـ اختلاط وآميزش مطلق بين زن ومرد
نتيجه پايه گذاري اجتماع غرب برطبق اين نظريات سه گانه اينشد كه :