آنچه با عنوان صبر، بردبارى و ثبات قدم فرا راه شكلگيرى شخصيتانسانى ما نهاده شده است، مجموعه وسيعى از توصيهها، رهنمودها وراهبردهاى جامع را در بر مىگيرد كه در اين مجال حتى امكان بازگويىبخشى از آن نيز وجود ندارد. پرواضح است فقدان اين خصيصه، زمينه«عجز» و ناتوانى در راهيابى به آرمانهاى شخصيتى را به وجود مىآورد; ازاين رو گوشزد شده است :
كسى كه هنجار ارزشمند بردبارى و صبر را در برابرناگواريهاى روزگار آماده نكند، ناتوان خواهد ماند.(١٠)
چنان كه فرمود :
فردى كه بر مركب راهوار صبر جاى گيرد، به ميدان پيروزىراه يافته است.(١١)
و همواره در دستيابى به «ظفر»، صبر به عنوان يك اصل توصيه شدهاست. چنان كه فرمود :
اصبر تظفز;(١٢)
صبر پيشه كن، پيروز مىشوى.
نزديك به همين رهنمود را چنين مىخوانيم :
كسى ظفر مىبايد كه بردبارى كند(١٣)