در اين آيه چند نكته زيبا به چشم مى خورد:
اول : اينكه داور، از خانواده باشد نه از بيرون و بيگانه ، تا اختلافات و اسرار خانوادگى به خارج درز نكند و آبرو ريزى نشود و نزاع داخلى آنان بر سر زبانها نيفتد. به علاوه ، اقوام نسبت به مسايل فيما بين آنها، آشناتر و به راه حل نيز وارد ترند.
دوم : آنكه واقعا دو طرف ، در صدد اصلاح و رفع مشكل باشند، نه در حالت لجاجت و تعصب و يكدندگى و خود محورى و خود خواهى ، كه هر كدام بخواهد اثبات كند كه حق با اوست و طرف مقابل اشتباه كرده يا گنهكار است و تقصير اوست در اين صورت هرگز تلاش مصلحان و داوران به نتيجه نخواهد رسيد.
سوم : آنكه اراده اصلاح ، جدى باشد و طرفين به يك توافق و وحدت نظر برسند، يعنى بزرگترها و ريش سفيدها و داوران خير خواه و صادق و امين ، حرفهاى آنان را بشنوند و ديدگاههاى موكل خود را به طرف مقابل برسانند و نتيجه اين صحبتها آن باشد كه خود زوجين ، مشكل را حل شده ببينند و اختلاف ريشه كن شده باشد، نه آنكه با سلام و صلوات و رو در بايستى قرار دادن آنها و ماخوذ به حيا شدن و شرم حضور، مساله به ظاهر حل شود، ولى ريشه اختلاف و غده كدورت همچنان باقى مانده باشد.
تا ريشه به جاست ، درد درمان نشود.
آشتى و صلح دلخواه و ارادى ، پايدار است ، و گرنه آشتى تحميلى ، سرپوش گذاشتن بر شعله خلاف و اختلاف است ، كه روزى از زير خاكستر سر مى كشد و بر افروخته مى شود.
چنين داورى ، نبايد مانند يك مداواى سطحى باشد و اصل غده باقى بماند و به تدريج رشد كند و يك بار ديگر به بهانه ديگر سرباز كند و صفاى خانه را بر هم بريزد.
چهارم : علت اينكه قرآن ، توصيه به گزينش و داورى دو قاضى مى كند، براى اطمينان هر چه بيشتر به اين است كه هيچ ستم و اجحاف و حق كشى يا يك سويه نگرى در قضيه پيش نخواهد آمد. وقتى دو طرف ، از خود سلب اختيار كردند و كار را به دو داور مطمئن و منصف سپردند، روشن است كه آنان به توافقى دست خواهند يافت و راه حلى ارائه خواهند كرد كه به سود و صلاح هر دو جانب باشد.(٢٤)
داوران خانوادگى ، هم مسؤ وليت دارند، هم اختيار و قدرت تصميم گيرى و هم راءى و داورى آنان براى دو طرف اختلاف خانوادگى الزام آور و لازم الاتباع است
تعيين چنين داورانى ، براى جلوگيرى از تفرق و از هم پاشيدن خانواده هاست وظيفه عموم مؤ منين ، فاميلها و وابستگان و حتى دستگاه قضايى و دادگسترى آن است كه تا مى توانند با چاره انديشى و تدبير، مانع تفرقه ، جدايى و طلاق شوند و ايجاد آشتى و وفاق را سرلوحه كار خويش قرار دهند.