درباره فاطمه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم اين مسئله را پيش از رحلت در چند نوبت پيشگويى كرده و تاءثر عميق خود را پيشاپيش اظهار داشته، چنان چه صدوق به سند خود از على بن ابى طالبعليهالسلام نقل مى كند:
روزى من و فاطمه و حسن و حسين در محضر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم بوديم كه يك مرتبه نگاهى به ما افكنده گريه اش گرفت. گفتم يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم چرا گريه مى كنى؟
فرمود: براى آنچه كه پس از من بر شما وارد مى شود، گريستم.
عرض كردم بر سر ما چه خواهد آمد؟
فرمود: گريه ام براى آن ضربتى است كه بر فرق تو خواهند زد و بر آن سيلى كه به صورت زهرا مى زنند... (۱۴۷)
و در حديث ديگر نقل شده كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم هنگام احتضار سخت به گريه افتاد كه محاسن شريفش تر شد. علت گريه را از حضرتش پرسيدند.
فرمود: گريه ام بر آنست كه مى بينم اشرار امتم پس از من با اهل بيت من چه بى حرمتى ها مى كنند. گويا مى بينم كه به دخترم فاطمه ظلم شده در حالى كه فرياد مى زند اى پدر، اى پدر كه هيچ يك از امتم به فرياد او نمى رسد... (۱۴۸)
ممكن است برخى ناآگاهان چنين فكر كنند كه هرگز چنين بى حرمتى نبوده است، زيرا فاطمهعليهاالسلام آنقدر نزد صحابه عزيز بوده كه احدى به خود چنين جرئتى نمى داده تا به ساحت مقدسش اهانتى روا داشته باشد.
در پاسخ مى گوييم كه به چند دليل اهانت صورت گرفته است:
اولا : اگر اهانتى نكرده بودند پس چرا از علىعليهالسلام خواستند تا ترتيب ملاقات با حضرت زهرا را براى آن ها فراهم كرده تا از فاطمهعليهاالسلام معذرت خواهى كنند. (۱۴۹)
وثانيا : اگر آزار و اذيت نداده بودند پس چرا ابوبكر در آخر عمر بيمارى مرگ، پيوسته مى گفت: «و ليتنى لم افتش بيت فاطمه بنت رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم و ادخله الرجال و لو كان اغلق على حرب » (۱۵۰) و يا اين كه مى گفت: فليتنى تركت بيت على و ان كان أعلن الحرب و خلاصه اين دو نقل تاريخى اين است كه: اى كاش به سراغ خانه علىعليهالسلام و فاطمهعليهاالسلام نمى رفتم و به خانه اش داخل نشده و مردان را وارد نمى كردم گر چه درب آن خانه را براى جنگ بر وى من بسته بودند.
آيا اگر بى حرمتى نسبت به فاطمهعليهاالسلام انجام نداده بود اين گونه آشكارا و بى پرده اظهار پشيمانى مى كرد؟