5%

لغزشهايش را نديده بگير

بشر جائز الخطاست.جز معصوم همه كس در زندگى اشتباه ولغزش دارد.ممكن است از روى جهالت و نادانى كارهاى ناروايى راانجام دهد.در اين جهت‏بين زن و مرد فرقى نيست.براى زن در زندگى‏زناشويى حتما لغزشها و اشتباهاتى اتفاق خواهد افتاد.ممكن است از باب‏نادانى يا عدم توجه يا شدت عصبانيت،نسبت‏به شوهرش بى‏ادبى كند. ممكن است‏حرف نيشدار يا زشتى از دهانش خارج شود.ممكن است ازحال طبيعى خارج شود و داد و قال راه بيندازد. ممكن است‏بدون اجازه‏شوهر بلكه با نهى او كاري را انجام دهد.ممكن است در اثر بى‏احتياطى يانادانى يا بى‏توجهى يك ضرر مالى وارد سازد.و دهها از اين قبيل امور كه‏كم يا بيش براى هر خانواده‏اى اتفاق خواهد افتاد.

البته در اين جهت ترديد نيست كه زن و شوهر بايد همديگر راراضى نگه دارند و از كارهاييكه اسباب كدورت و دلخورى است جدااجتناب نمايند.ليكن كمتر اتفاق مي افتد كه زن و شوهر اصلا خطا و لغزش‏ نداشته باشند.

بعضى از مردها خيال ميكنند كه در مورد خطاها و لغزشهاى زن و لوخيلى كوچك باشد بايد كاملا سختگيرى و مؤاخذه كرد تا تكرار نشود.

بايد از همان اوائل عروسى از او ضرب چشم گرفت،و به اصطلاح سرگربه را درب حجله بريد تا حواسش را كاملا جمع كند كه بعدا مرتكب خطانشود.

ليكن به تجربه ثابت‏شده كه برنامه مذكور نه تنها نتيجه مطلوب رانميدهد بلكه غالبا نتيجه معكوس خواهد بخشيد.زيرا زنيكه تحت فشار وسختگيريهاى زياد شوهرش واقع شود گر چه ممكن است مدتى كوتاه‏بردبارى كند ليكن بالاخره از اين وضع خسته ميشود،آنگاه ممكن است‏تصميم بگيرد كه قيد و بندها را پاره كند و خودش را آزاد سازد.كم كم به‏ايرادها و عتاب و خطابهاى شوهر عادت كرده نسبت‏به آنها بى‏اعتناخواهد شد.

پيش خود فكر ميكند كه اكنون كه شوهرم حتى از خطاها و اشتباهات و لغزشهاى غير عمدى من نميگذرد و مرا تحت فشار قرار ميدهدچه بهتر كه گوش به حرفش ندهم تا تعديل شود و دست از سختگيريهايش‏بردارد.نسبت‏به شوهرش گستاخ و پررو ميشود و به مخالفت و نافرمانى‏عادت ميكند.

در اين صورت مرد يكى از چند كار را ميتواند انجام دهد.يا اينكه‏دست از مقاومت و سختگيرى بر نميدارد.در نتيجه،كارشان به لجبازى وكشمكش و نزاع دائمى منجر خواهد شد،و اگر با همين وضع تا آخر عمربه زندگى ادامه بدهند،در تمام عمر يك دقيقه آسايش و خوشى نخواهندداشت.

يا اينكه شوهر از كشمكشها خسته مى‏شود و در مقابل همسرش‏تسليم مى‏گردد و به وى آزادى كامل مى‏دهد.در اين صورت زنى كه بازورآزمايى و مخالفت،قيد و بندها را پاره كرده و احساس پيروزى وآزادى مى‏نمايد نسبت‏به شوهر خويش و حرفهاى او كاملا بى‏اعتنا خواهدشد.و شوهر نادان هم كه راه و رسم زن دارى را نمى‏دانسته ناچار مى‏شوددر مقابل رفتار او و لو خطاهاى بزرگ باشد دندان بر سر جگر گذاشته برروى مبارك نياورد.يا اينكه در اثر لجبازى و كشمكش،يكى از آنها يا هردو جانشان به ستوه آمده تقاضاى طلاق و جدايى مى‏كند.

در اين صورت زن و مرد هر دو بدبخت و متضرر خواهند شد ومعلوم نيست‏به اين آسانيها بتوانند زندگى سعادتمندانه‏اى براى خويشتن‏فراهم سازند.بنابراين،سختگيرى و شدت عمل راه اصلاح عيوب زن‏نيست‏بلكه غالبا نتايج‏بدى مى‏دهد كه مى‏توانيد نمونه آنها را در بين‏دوستان و آشنايانتان يا در صفحات مجلات و روزنامه‏ها به دست آوريد. پس بهترين طريق زن‏دارى اينست كه مرد ميانه‏روى را از دست‏ندهد و با عقل و تدبير رفتار كند.خطاهاى كوچك همسرش را كه از روى‏اشتباه يا غفلت و فراموشى صادر شده به كلى ناديده بگيرد و براى آنهادعوا و داد و قال راه نيندازد بلكه بهتر است اصلا برويش نياورد.زيراقصد خلاف نداشته تا استحقاق خشونت و مؤاخذه داشته باشد.

البته مى‏تواند در يك موقع مناسب با زبان خوش و مدارا به او تذكربدهد كه مواظب باشد از اين قبيل اشتباهات برايش اتفاق نيفتد.و اگر ازروى نادانى مرتكب خلاف شده باز هم صلاح نيست مرد تندى و خشونت‏به خرج بدهد و در صدد مؤاخذه و تنبيه بر آيد.زيرا زن در صدد مخالفت ونافرمانى نبوده بلكه از باب جهالت و نادانى آن را خوب پنداشته انجام داده‏است.داد و قال سودى ندارد بلكه بايد آن را ناديده گرفت و در يك موقع‏مناسب با زبان خوش و دليل و برهان زشتى و مفاسد آن عمل را برايش‏اثبات نمود تا خودش از روى ميل و اختيار تصميم بگيرد كه بعدا مرتكب‏خلاف نشود.

در اين صورت موقعيت و احترام مرد محفوظ مى‏ماند و مى‏تواند باتصميم قاطع و نفوذ كلمه از وقوع خطاهاى قابل اهميت جلوگيرى كند.

اگر با زبان خوش و ايجاد حسن تفاهم توانست همسرش را مطابق‏دلخواه تربيت كند و جلو خطاها و لغزشهايش را بگيرد قدردانى و تشكركند ليكن اگر ديد كاملا گوش به حرفش نمى‏دهد و گاه گاه مرتكب خطامى‏شود،باز هم بهتر است مرد خطاهاى كوچك او را نديده بگيرد و درمقابلش سرسختى و مقاومت نشان ندهد و در صدد تنبيه و انتقامجويى‏بر نيايد و حتى اصرار نكند مجرميت او را باثبات رساند تا عذرخواهى كند. زيرا زنها غالبا يك حالت لجبازى و دنده كجى دارند اگر مرد با همان حال‏با آنها ساخت مى‏تواند از وجودشان بهره‏مند گردد ليكن اگر در مقابلشان‏سر سختى نشان داد ممكن است در اثر لجبازى و ستيزه‏گرى كارشان به‏جاهاى باريك حتى طلاق و بالاتر از آن حتى قتل و جنايت منتهى شود.

مرد عاقل و خردمند بايد عواقب امر را به خوبى بسنجد و آثار سختگيرى ومقاومت را با آثار عفو و بخشش مقايسه كند در اين صورت يقينا عفو وبخشش را ترجيح خواهد داد،مگر خطاهاى بزرگى كه قابل بخشش‏نباشند،در آن صورت مرد وظيفه ديگرى پيدا مى‏كند.

اين موضوع به قدرى حساس بوده كه شارع مقدس اسلام آن را به‏عنوان يك حقى از زن بر مرد واجب نموده است.على بن ابيطالب‏عليه‌السلام فرمود:در هر حال با زنها مدارا كنيد و با زبان خوش با آنان‏سخن بگوييد شايد اعمالشان را نيكو گردانند(٧).

امام سجادعليه‌السلام فرمود:حق زن بر تو اينست كه نسبت‏باومهربانى كنى زيرا زير دست تو مى‏باشد.و طعام و لباسش بدهى.ونادانيهايش را ببخشى(٨)

از امام صادقعليهما‌السلام سئوال كردند زن چه حقى بر شوهرش دارد كه‏اگر آن را ادا كند نيكوكار شمرده مى‏شود؟فرمود:غذا و لباسش را بدهد وكارهايى را كه از باب نادانى انجام مى‏دهد ببخشد(٩)

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:مثل زن مثل استخوان كج است كه اگربه حال خودش گذاشتى مى‏توانى از آن استفاده كنى ليكن اگر خواستى صافش كنى خواهد شكست(١٠)

امام صادقعليهما‌السلام فرمود:كسيكه زير دستانش را بخاطر خطاهاى‏كوچك تنبيه كند نبايد انتظار بزرگى و رياست داشته باشد(١١)

-------------------------------------------

١-اطلاعات ٢٥ آبان ١٣٤٨

٢-اطلاعات ١٤ مرداد ماه ١٣٤٩

٣-اطلاعات ١٣ ارديبهشت ١٣٤٩

٤-اطلاعات ١٦ ارديبهشت ١٣٤٩

٥-اطلاعات ٣ اسفند ماه ١٣٥٠

٦-كيهان ٢٥ فروردين ١٣٥٢.

٧-بحار ج ١٠٣-٢٢٣

٨-بحار ج ٧٤ ص ٥

٩-شافى ج ٢ ص ١٣٩

١٠-وسائل ج ١٤ ص ١٢٣

١١-بحار ج ٧٥ ص ٢٧٢