5%

كمك در بچه‏دارى

فرزند ثمره مشترك ازدواج زن و مرد است.هر دو نفر در پيدايش‏كودك دخالت داشته‏اند،و در منافع و زيانهايش نيز شريك ميباشند.

بنابراين بچه‏دارى نيز يك وظيفه مشترك زن و شوهر است.نه وظيفه زن‏تنها.درست است كه مادران با ميل و رغبت از بچه نگهدارى ميكنند وامور نظافت و تر و خشك كردن و تغذيه و شير دادن و ديگر امور مربوط به‏كودك را از جان و دل مى‏پذيرند.و براى پرستارى و نگهدارى او هر گونه‏رنج و زحمتى را تحمل مينمايند.براى پرستارى از كودك چه شبهائى راتا صبح بيدار ميمانند و گريه و جيغ و شيون و نحسيهاى او را تحمل‏ميكنند.ليكن شوهر هم نبايد فداكاريها و زحمات همسرش را ناديده بگيردو بگويد:بچه‏دارى وظيفه زن است.و من در اين باره مسؤوليتى ندارم.

وقتى ديد بچه آرام نمى‏گيرد،مادر را با بچه بگذارد و خودش برود در اتاق‏ديگر راحت‏بخوابد. نه،برادر!اين بچه مشترك بين شما است.پرستارى‏و نگهدارى از او نيز يك وظيفه مشترك است.مگر تو عاطفه و وجدان‏ندارى؟آيا انصاف است كه تو بروى در گوشه‏اى استراحت كنى، وهمسرت را در اين غوغا تنها بگذارى؟آيا اين رسم زندارى و مهر و صفاى‏خانوادگى است؟اگر تو روز كار كرده و خسته هستى همسرت نيز در تمام‏روز به كارهاى خانه‏دارى اشتغال داشته و خسته است.اگر تو خوابت مى‏آيداو نيز خوابش مى‏آيد.اگر جيغ و شيونهاى بچه اعصاب ترا خسته ميكند، مادر بيچاره هم همينطور است ليكن جز تحمل چاره‏اى ندارد.

برادرم!انصاف و عاطفه و اخلاق اسلامى و رسم همسردارى‏اقتضا دارد كه در چنين مواقع حساسى در بچه‏دارى همسرت را كمك‏كنى.يا با هم بچه را آرام كنيد سپس بخوابيد.يا مقدارى از شب را توبخواب و همسرت از بچه پرستارى كند آنگاه تو از بچه پرستارى كن وهمسرت بخوابد.و اگر همسرت در اثر كم خوابى،بعد از نماز صبح‏استراحت كرده انتظار نداشته باش مانند ديگر روزها صبحانه را برايت‏حاضر كند.چه مانع دارد خودت چاى و صبحانه حاضر كنى،خودت ميل‏كنى و بيرون بروى و براى همسرت نيز آماده باشد.وقتى مى‏خواهيد به‏سفر يا مهمانى برويد ضرورت ندارد كه هميشه همسرت بچه را بغل كند،در جاهاى مناسب تو اين عمل را انجام بده و در اين باره همكارى نمائيد.وبه طور كلى در همه حال در پرستارى و نگهدارى از كودك تعاون و همكارى‏داشته باشيد.رسم زندارى و اخلاق اسلامى چنين است.به زندگى شماصفا و محبت و رونق ميدهد.

البته به بانوان نيز توصيه ميشود كه در اين باره از شوهرانشان‏انتظارات زياده از حد نداشته باشند.گرفتاريها و مشكلات كسب و كار وتامين نيازمنديهاى زندگى را همواره منظور داشته باشند.و بدانند كه مرددر خارج منزل با صدها مشكل روبروست و با اعصاب خسته،و به منظوراستراحت‏به منزل مى‏آيد.و انتظار نداشته باشند كه وقتى به منزل آمدلباسهايش را در آورد و فورا مشغول بچه‏دارى و امور خانه‏دارى شود.دراين مورد بيش از مقدار ضرورت و در مواقع غير عادى،توقع كمك نداشته‏باشند.

زود به منزل بيا

مرد ماداميكه زن نگرفته آزاد است.مى‏تواند دير به خانه بيايد يازود.اطلاع بدهد كجا مى‏روم يا نه.اما هنگامى كه ازدواج كرد خواه ناخواه‏بايد برنامه‏اش را تغيير دهد و زودتر به منزل بيايد.

بايد توجه داشته باشد كه همسرش از صبح تا غروب در منزل‏زحمت كشيده خانه را مرتب نموده،غذا پخته،لباس شسته،منزل را تميزكرده اكنون چشم به راه است كه شوهرش به منزل بيايد،با هم بنشينندصحبت كنند و از انس و محبت لذت ببرند.بچه‏هايش نيز همين انتظار رادارند.دور از انسانيت و انصاف است كه مرد شب دنبال خوشگذرانى وشب‏نشينى برود و همسر بيچاره و كودكانش را در انتظار بگذارد!!

مگر زن‏دارى فقط به اين است كه غذا و لباسش را بدهى؟زن‏شريك زندگى است نه لفت‏بدون مزد و مواجب.به خانه شوهر نيامده كه‏شبانه‏روز زحمت‏بكشد و لقمه نانى بخورد. بلكه بدان اميد آمده كه انيس وهمنشين دائم داشته باشد.

بعض مردها واقعا انصاف و عاطفه و شعور ندارند.زن پاكدامن وعفيف و فرزندان معصوم خويش را در خانه ميگذارند و شب تا به سحردنبال عياشى و ولگردى ميروند.

پولهايى را كه بايد در خانه خرج كنند در خارج منزل بيهوده تلف‏ميكنند.اين بيچاره‏ها هنوز لذت انس و محبت را درك نكرده‏اند كه‏عياشيهاى كثيف را خوشگذرانى مى‏شمارند.هيچ فكر نمى‏كنند كه با اين‏رفتار آبرو و حيثيت‏خويش را از دست ميدهند.و در نزد مردم، افرادى‏هوسباز و سبك مغز معرفى مى‏شوند.خودشان را بدبخت و بيچاره و زن و فرزندشان را بدبخت‏تر ميگردانند.كارى ميكنند كه همسرانشان از دردناچارى تقاضاى طلاق و جدايى ميكنند و كاخ زناشويى را متلاشى‏مى‏سازند.

به داستانهاى زير توجه فرماييد:

مردى كه زنش را طلاق داده بود در دادگاه گفت:در ابتداى ازدواج‏به خاطر جوانى و معاشرت با دوستان بد هر شب همسرم...را تنها در خانه‏ميگذاشتم و براى تفريح و خوشگذرانى از خانه بيرون مى‏رفتم و نزديك‏صبح به خانه مى‏آمدم.همسر جوانم كه از رفتار من ناراحت‏بود عاقبت‏به ستوه آمده طلاق گرفت.ده فرزند داشتيم قرار شد ماهى دو مرتبه آنها راببينم.مدتى بدين نحو گذشت ولى اكنون مدتى است از من مخفى شده‏اند.

براى ديدن فرزندانم خيلى ناراحت هستم.(١)

زنى مى‏گويد:از تنهايى ديگر حوصله‏ام سر رفته دارم دق ميكنم.

شوهرم اصلا به فكر من و تنهايى كشنده من نيست،هر شب تا بعد از نيمه‏شب در پى تفريح و شادى خودش است.(٢)

آقاى محترم،تو كه داراى زن و بچه هستى ديگر حق ندارى مانندسابق بى‏قيد و بند باشى.به فكر آينده خودت و خانواده‏ات باش.دست ازولگردى و عياشى بردار.دوستان ناباب را رها كن. از كار كه فارغ شدى‏يك سر به خانه بيا.با زن و فرزندانت‏بنشين،كانون خانوادگى را گرم وبا صفا كن و از لذت انس و محبت‏برخوردار شو.ولگردى و شب‏نشينى برفرض اينكه سالم و بدون مفسده هم باشد باز به حال تو سودى ندارد وزندگى‏ات را متلاشى مى‏سازد.