22%

كه وظيفه مفسر اين است كه به احاديث پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) و ائمه اهل بيت (عليه السلام ) كه در تفسير قرآن وارد شده مرور و غور كرده بروش ايشان آشنا شود پس از آن طبق دستورى كه از كتاب و سنت استفاده شده بتفسير قرآن پردازد و از رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده بآنچه موافق مضمون آيه است اخذ نمايد.

ك نمونه اى از تفسير قرآن با قرآن خداوند متعال در چندين جا از كلام خود مى فرمايد،

((الله خالق كل شى ء))

 سوره زمر آيه ٦٢ (ترجمه : آفريننده هر چيز هر چه كلمه شى ء بر آن اطلاق مى شود جز خدا خدا است ) اين مضمون در چهار جا از قرآن مكرر شده ، و بموجب آن هر چه در جهان آفرينش فرض شود آفريده خدا است و هستى آن ازوست .

البته نبايد ازين نكته غفلت كرد كه قرآن د صدها آيه عليت و معلوليت را تصديق مى كند و فعل هر فاعلى را بخود آن فاعل نيز نسبت مى دهد آثار اشيا را مانند سوزانيدن آتش و رويانيدن زمين و برانيدن آسمان از آن آنها مى داند افعال اختياريه انسان را بپاى خود انسان مى نويسد.

و در نتيجه كننده هر كار همانا صاحب آن كار است ولى هستى بخش و وود دهنده كار و صاحب كار خدا است و بس .

و پس از اين تعميم كه بآفرينش داد مى فرمايد:

 ((الذى احسن كلشى ء خلقه ))

 سوره الم سجده آيه ٧ (ترجمه : خدائيكه هر آنچه آفريد زيبا قرار داد) بموجب انضمام اين آيه بآيه گذشته زيبائى با آفرينش دوش بدوش هم پيش مى روند و هر چه در جهان هستى داراى هستى است داراى زيبائى است و جز زيبائى صفتى ندارد.

و نيز نبايد ازين نكته غفلت داشت كه قرآن در آيات بسيارى خير در مقابل شر و نفع در مقابل ضرر و همچنين نيك در برابر بد و زيبا در برابر زشت را تصديق مى كند و بسيارى از كارها و كردارها و پديده ها را بدو زشت مى شمارد ولى چيزى كه هست اينهمه بديها و زشتيها و ناگواريها از راه نسبت و مقايسه پيدا مى شود و وجود قياسى و نسبى دارند نه نفسى .

مثلا مار و كژدم بد هستند ولى نسبت بانسان و حيواناتى كه از نيش آنها متضررند نه نسبت بسنگ و خاك مزه تلخ و بوى مردار منفورند ولى نسبت بذائقه و شامه انسان نه نست بهمه پاره اى از رفتارها و كردارها زشت هستند ولى نسبت بنظام اجتماعى انسان نه در هر نظامى و نه با قطع نظر از نظام اجتماع .

آرى اگر از نسبت و مقايسه دمى صرف نظر شود دست بروى هر چه گذاشته شود جز اندامى زيبا و هستى حيرت بخش و خيره كننده اى بچشم نخواهد خورد و جلوه زيبائى جهان هستى از توانائى وصف و بيان بيرون است زيرا خود وصف و بيان از زيبايان جهان هستى مى باشد.

در حقيقت آيه شريفه نامبرده مى خواهد روى مردم را از زشت و زيباى قياسى و نسبى برگردانيده متوجه زيبائى مطلق نمايد و افهام را با نظر كلى و عمومى مجهز سازد.

پس از دريافت اين تعليم بصدها آيات قرآنى برميخوريم كه با بيانات گوناگون موجودات جهان هستى را تنها تنها و دسته دسته و گروه گروه و نظامهاى جزئى و كلى را كه در آنها حكومت مى كند آيه و علامت خدايتعالى معرفى مى كند و آنها را از هر جهت كه فرض شوند (درست تامل شود) نشان دهنده خدايمتعال مى شمارد.

ما ازين بيانات باعطف نظر بدو آيه گذشته مى فهميم كه اين زيبائى بهت آور كه سراسر جهان هستى را از دو سوى گرفته همانا زيبائى ساحت كبريائى است كه از راه آيات آسمانى و زمينى مشاهده مى شود و هر يك از اجزاء جهان دريچه ايست كه بخشى از فضاى دلنشين و نامتناهى بيرون از خود را ارائه مى دهد و هيچكدام از خود چيزى ندارد.

و از اين روى قرآن كريم در آيات ديگرى هر جمال و كمال را از آن ساحت كبريا مى شمارد چنانكه مى فرمايد:

((هو الحى لا اله الا هو))

 سوره مؤ من آيه ٦٥ (ترجمه : اوست زنده خدائى جز او نيست )

((ان القوة لله جمعيا))

 سوره بقره آيه ١٦٥ (ترجمه : اينكه همه قوه و نيرو از آن خداست .) ((فان العزة لله جمعيا)) سوره نساء آيه ١٣٩ (ترجمه : بدرستى همه عزت از آن خدا است ).

پاورقي ١٦- تفسير عياشى چاپ قم جزء ١ ص ١٠.

١٧- مصدر سابق جزء ١ ص ١١ فضيل از امام پنجم .

١٨- آخر اتقان سيوطى چاپ قاهره (١٣٧٠ ه‍)

١٩- اتقان ص ١٢٠ ١٣٣

٢٠- مجاهد مفسر معروف متوفى ١٠٠ ١٠٣ هجرى (تهذيب الاسماء نووى ).

(سعيد بن جبير) مفسر معروف متوفى ١٠٠ - ١٠٣ هجرى (تهذيب الاسماء نووى ).

(عكرمه ) مولى و شاگرد ابن عباس و سعيد بن جبير متوفاى سال ١٠٤ هجرى - تهذيب -.

(ضحاك ) از شاگردان عكرمه (لسان الميزان ).

(حسن بصرى ) زاهد و مفسر معروف متوفاى سال ١١٠ هجرى (تهذيب ).

عطاء بن ابى رباح ) فقيه و مفسر مشهور از تلامذه ابن عباس متوفاى سال ١١٥ هجرى (تهذيب ).

(عطاء بن ابى مسلم ) از بزرگان تابعين از شاگردان ابن جبير و عكرمه متوفاى سال ١٣٣ هجرى (تهذيب ).

(ابوالعاليه ) از ائمه تفسير و بزرگان تابعين در قرن اول هجرى ميزيسته (تهذيب ).

(محمد بن كعب قرظى ) از مفسرين معروف و از نژاد يهود بنى قريظه بوده در قرن اول هجرى ميزيسته .

(قتاده ) اعمى از بزرگان فن تفسير شمرده شده از تلامذه حسن بصرى و عكرمه بوده در سال ١١٧ درگذشته است (تهذيب ).

(عطيه ) از ابن عباس نقل مى كند (لسان ).

(زيد بن اسلم ) مولى عمر بن خطاب فقيه و مفسر سال صد و سى شش هجرى درگذشته است (تهذيب ).

(طاوس ) يمانى از علماء وقت خود و شاگرد ابن عباس بوده و سنه صد و شش هجرى درگذشته است (تهذيب ).

٢١- عبد الرحمن بن زيد پسر زيد بن اسلم و از علماء تفسير معدود است

(ابوصالح كلبى ) نسابه و مفسر در قرن دوم ميزيسته .

٢٢- روايت موقوفه روايتى است كه مروى عنه در آن ذكر نشده باشد.

٢٣- (سفيان بن عيينه ) مكى از طبقه دوم تابعين و از علماء تفسير است در سال صد و نود و هشت هجرى درگذشته است (تهذيب ).

(وكيع بن جراح ) كوفى از طبقه دوم تابعين و از مفسرين است سال صد و نود و هفت هجرى درگذشته (تهذيب ).

(شعبة بن الحجاج ) بصرى از طبقه دوم تابعين و از معاريف مفسرين است سال صد و شصت هجرى درگذشته (تهذيب ).

(عبدبن حميد) صاحب تفسير از طبقه دوم تابعين و در قرن دوم ميزيسته .

٢٤- (ابن جرير طبرى ) محمد بن جريز بن يزيد از معاريف علماء اهل سنت و در سال سيصد و ده هجرى در گذشته (لسان الميزان )

٢٥- اتقان سيوطى جزء ٢ ص ١٩٠

٢٦- زجاج از علماى نحو متوفاى ٣١٠ هجرى (ريحانه )

(واحدى ) نحوى مفسر متوفاى ٤٦٨ هجرى (ريحانه )

(ابوحيان ) اندلسى نحوى و مفسر وقارى سال هفتصد و چهل و پنج در مصر وفات كرده (ريحانه ) .

٢٧- زمخشرى يكى از معاريف علماء ادب مؤ لف تفسير كشاف متوفاى سال ٥٣٨ هجرى (كشف الظنون ).

٢٨- امام فخر رازى متكلم و مفسر معروف صاحب تفسير مفاتيح الغيب متوفاى سال ٦٠٦ هجرى (كشف الظنون ).

٢٩- (عبد الرزاق كاشى ) از معاريف علماء و عرفاى قرن هشتم هجرى در سال ٧٢٠ ٧٥١ هجرى در گذشته (ريحانه )

٣٠- احمد بن محمد بن ابراهيم ثعلبى صاحب تفسير ثعلبى متوفاى ٤٢٦ ٤٢٧ هجرى (ريحانه ).

٣١- محمد بن احمد بن ابى بكر قرطبى متوفاى سال ٦٦٨ هجرى (ريحانه )

٣٢- تاءليف شيخ اسماعيل حقى اسلامبولى متوفاى سال ١١٣٧ هجرى (ملحقات كشف الظنون ).

٣٣- تاءليف شهاب الدين محمود آلوسى بغدادى متوفاى سال ١٢٧٠ هجرى (ملحقات كشف الظنون )

٣٤- بنام غرائب القرآن تاءليف نظام الدين حسن قمى نيشابورى متوفاى سال ٧٢٨ هجرى (ملحقات كشف الظنون ).

٣٥- زراره و محمد بن مسلم هر دو از فقهاى شيعه و خواص اصحاب امام پنجم و ششم اماميه مى باشد و معروف و جرير هر دو از خواص اصحاب امام ششم اند.

٣٦- فرات بن ابراهيم كوفى صاحب تفسير از مشايخ قمى صاحب تفسير است (ريحانه ) (و ابوحمزه ثمالى ) از فقهاى شيعه و از خواص اصحاب امام چهارم و پنجم اماميه است .

٣٧- (عياشى ) محمد بن مسعود كوفى سمرقندى از اعيان علماء اماميه و در نيمه دوم قرن سوم هجرى ميزيسته (ريحانه )

(على بن ابراهيم قمى ) از مشايخ حديث اماميه و در اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم ميزيسته است (ريحانه ).

(نعمانى ) محمد بن ابراهيم نعمانى از اعيان علماء اماميه و از تلامذه كلينى است و در اوائل قرن چهارم هجرى ميزيسته (ريحانه ).

٣٨- سيد رضى از اعيان فقهاء اماميه و در شعر و ادب سر آمد اهل عصر خود بوده و نهج البلاغه از تاليفات اوست در سال چهار صد و چهار يا شش هجرى در گذشته (ريحانه ).

٣٩- شيخ الطايفه محمد بن حسن طوسى كه از اكابر علماء اماميه و كتاب تهذيب و كتاب استبصار كه دو اصل از چهار اصل حديث اماميه ميباشند تاليف اوست در سال چهار صد و شصت هجرى در گذشته .(ريحانه )

٤٠- صدر المتالهين محمد بن ابراهيم شيرازى فيلسوف نامى متوفاى هزار و پنجاه هجرى مؤ لف كتاب اسرار الايات و مجموعه تفاسير (روضات و ريحانه )

ميبدى و گونابادى و سيد هاشم بحرانى صاحب تفسير برهان در ٤ مجلد متوفاى سال ١١٠٧ هجرى و فيض كاشانى آخوند ملا محسن مؤ لف تفسير صافى و اصفى متوفاى ١٠٩١ هجرى (ريحانه ).

٤١- شيخ عبد على حويزى شيرازى صاحب تفسير نور الثقلين در ٥ مجلد متوفى سال ١١١٢ هجرى (ريحانه )

٤٢- فضل بن حسن طبرسى از اعيان علماء اماميه صاحب تفسير مجمع البيان در ده جلد متوفاى ٥٤٨ هجرى (ريحانه )

٤٣- سوره نسآء آيه ٨٢

٤٤- باول تفسير عياشى و تفسير صافى و برهان و بحار مراجعه شود.

٤٥- بحار ج ١ ص ١٣٧ باب اختلاف اخبار.

شناخت قرآن

١ ((و هو العليم القدير)) ((و هو السميع البصير)) ((الله لا اله الا هو لهه الاسماء الحسنى ))

 سوره طه آيه ٨ (ترجمه :خدا جز او خدائى نيست هر نامى كه نيكوتر است از آن اوست ) بمقتضاى اين آيات همه زيبائيهائى كه در جهان هست جلوه گراست حقيقت آن از آن ساحت كبريا مى باشد و براى ديگران چيزى جز مجاز و عاريت باقى نمى ماند.

در تاكيد اين بيان قرآن مجيد با بيانى ديگر توضيح ميدهد كه جمال و كمال در هر يك از آفريده هاى جهان محدود و متناهى است و نامحدود و نامتناهى آن پيش خدا است :

((انا كل شيى ء خلقناه بقدر))

 سوره قمر آيه ٤٩ (ترجمه : ما هر چيز را همراه اندازه اى آفريديم )

((و ان من شيى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ))

 سوره حجز آيه ٢١ (ترجمه : هيچ چيزى نيست مگر اينكه نزد ما خزينه هائى دارد و آنرا پائين نميفرستيم مگر باندازه اى معين و شناخته شده )

انسان با پذيرفتن اين حقيقت قرآنى دفعة خود را در برابر يك جمال و كمال نامتناهى خواهد ديد كه از هرسو بوى احاطه داشته هيچ خلائى در مقابل آن وجود ندارد و هر جمال و كمال را حتى خود را كه يكى از آن آيات مى باشد بدست فراموشى سپرده مجذوب و دلباخته خواهد گرديد چنانكه مى فرمايد:

((و الذين آمنوا اشد حبالله ،))

 سوره بقره آيه ١٦٥ (ترجمه : كسانى كه ايمان آوردند بخدا بيشتر از هر چيز مهر دارند).

و اينجا است كه چنانكه لازمه و خاصه مهر و محبت است استقلال و اراده خود را تسليم خداى متعال نموده و زير سر پرستى مطلق وى ميرود و تحت ولايت خدا قرار مى گيرد چنانكه مى فرمايد:

((و الله ولى المؤ منين ))

سوره آل عمران آيه ٦٨ (ترجمه : خدا سرپرست مؤ منين است ) و خداى متعال نيز چنانكه وعده فرموده خود متصدى اداره و رهبرى وى مى شود:

((الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور))

سوره بقره آيه ٢٥٧ (خدا سرپرست مؤ منين است ايشان را از تاريكيها بسوى روشنائى خارج مى كند.)

و به موجب آيه كريمه :

((اءومن كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس ))

 سوره انعام آيه ١٢٢ (ترجمه : و آيا كسيكه مرده بود ما او را زنده كرديم و براى او نورى قرار داديم كه با آن در روشنائى آن - در ميان مردم راه ميرود) و آيه : ((

 ((اولئك كتب فى قلوبهم الايمان و ايدهم بروح منه ))

سوره مجادله آيه ٢٢ (ترجمه : آنان خدا در دلهاى ايشان ايمان را ثابت كرده و ايشان را با روحى از پيش خود - يا از ايمان - مؤ يد نموده است ) روحى ديگر و حيات ديگرى ميبخشد و نورى - درك ويژه واقع بينى - براى او قرار ميدهد كه مسير زندگى سعادتمندانه را در جامعه تشخيص ميدهد.

و در آيه ديگر راه تحصيل اين نور را توضيح ميدهد:

((يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و آمنوا برسوله يؤ تكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نورا تمشون به ))

سوره حديد آيه ٢٨ (ترجمه : اى كسانيكه ايمان آورديد، پرهيزكارى كنيد و به پيغمبر او ايمان بياوريد تا خداوند از رحمت خود دو برابر بشما بدهد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه رويد).

و ايمان به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را در آيات ديگرى بتسليم و اتباع وى تفسير فرموده چنانكه ميفرمايد: ((

((قل ان كنتم تحبون الله فاتبعونى يحببكم الله ))

 سوره آل عمران آيه ٣١ (ترجمه : بگو اگر خدا را دوست ميداريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست دارد) و زمينه پيروى را در آيه ديگر توضيح ميدهد: ((الذين يتبعون الرسول النبى الامى الذى يجدونه مكتوبا عندهم فى التوراة و الانجيل يامرهم بالمعروف و بنهاهم عن المنكر و يحل لهم الطيبات و يحرم عليهم الخبائث و يضع عنهم اصرهم و الاغلال التى كانت عليهم ))سوره اعراف آيه ١٥٧ (ترجمه : كسانيكه پيروى ميكنند از پيغامبرى كه نبى امى است كسيكه او را در تورات و انجيل نوشته شده ميبابند - در تورات و انجيل ذكر شده - ايشان را بمعروف امر مى كند و از منكر نهى مى كند و چيزهاى پاك را براى ايشان حلال و چيزهاى پليد را برايشان حرام مى كند و از ايشان سختى و هر گونه زنجيرهائى كه داشتند وضع مى كد آزادى مى بخشد)

و روشن تر ازين بيان زمينه پيروى را در آيه ديگر كه هم مفسر اين آيه است توضيح مى دهد: ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلك الدين القيم ))سوره روم آيه ٣٠ (ترجمه : روى خود را استوار نگه دار براى دين در حال اعتدال در دين با اعتدال ثابت قدم باش همان آفرينش خدا كه مردم را بر آن آفريده آفرينش خدا تبديل و تغيير ندارد آن است دينى كه مى تواند جامعه بشرى را اداره نمايد).

بمقتضاى اين آيه برنامه كامل اسلام خواسته هاى آفرينش و بعبارت ديگر شرايع و قوانينى است كه فطرت و خلقت انسان به سوى آنها انسان را هدايت مى كند (زندگى بى آلايش يك انسان طبيعى ) چنانكه در جاى ديگر مى فرمايد:

 ((و نفس رما سواها فالهمها فجورها و تقواها قد افلح من زكاها وقد خاب من دساها)

)(ترجمه آيه گذشته ).

قرآن تنها كتاب آسمانى است كه اولا زندگى سعادتمندانه انسانى را با طرز زندگى بى آلايش و پاك انسان فطرى (طبيعى ) مساوى مى داند و ثانيا بر خلاف بيشتر يا همه روشها كه برنامه خدا پرستى انسان را از برنامه زندگى تفكيك مى كنند برنامه دينى را همان برنامه زندگى قرار داده در همه شؤ ون فردى و اجتماعى انسان مداخله نموده دستوراتى مطابق واقع بينى (جهان بينى خداشناسى ) صادر مى كند و در حقيقت افراد را به جهان را بافراد مى سپارد و هر دو را بخدا.

قرآن كريم آثار و خواص زيادى صورى و معنوى براى مردان خدا و اولياء حق در زمينه يقينى كه دارند ذكر مى كند كه اين فصل گنجايش شرح و تفصيل آنها را ندارد.

كا معنى حجيت بيان پيغمبر (ص ) و ائمه (ع ) بدلالت خود قرآن مجيد بيان پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) و اهل بيت كرامش چنان كه در فصول سابقه گذشت در تفسير آيات قرآنى حجيت دارد.

اين حجيت در مورد قول شفاهى و صريح پيغمبر (صلى الله عليه و آله ) و ائمه اهل بيت و همچنين در اخبار قطيعة الصدور كه بيان ايشان را حكايت مى كند روشن است .

ولى خبر غير قطعى كه در اصطلاح خبر واحد ناميده مى شود و حجيت آن در ميان مسلمين مورد خلاف است منوط بنظر كسى است كه بتفسير مى پردازد، در ميان اهل سنت نوعا بخبر واحد كه در اصطلاح صحيح ناميده مى شود مطلقا عمل مى كنند و در ميان شيعه آنچه اكنون در علم اصول تقريبا مسلم است اين است كه خبر واحد موثوق الصدور در احكام شرعيه حجت است و در غير آنها اعتبار ندارد براى تحقيق مسئله بعلم اصول بايد مراجعه كرد.

تذكر:

بنابر اينكه معنى تفسير محصل مدلول آيه مى باشد بحثى را بحث تفسيرى ميتوان گفت كه در محصل معنى آيه تاثير داشته باشد اما بحثهائى كه در محصل معنى آيه تاثير ندارند مانند برخى بحثهاى لغوى و قرائتى و بديعى ، اين نوع بحثها تفسير قرآن نيست