6%

فرستادگان بنى عامر و توطئه قتل پيغمبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم

در آغاز نقل حوادث سال نهم گفته شد كه در اين سال چون اسلام در سراسر جزيرة العرب انتشار يافت و دشمنان اسلام يكى پس از ديگرى شكست خورده و تسليم شدند قبايل و گروههاى مختلفى و حتى پيروان مذاهب ديگر نيز هيئتهايى مركب از سران و بزرگان خويش به مدينه مى فرستادند تا از نزديك با رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آشنا شده و اسلام را بپذيرند و يا آنكه پيمان صلحى با او امضا كرده و در كنار مسلمانان تحت شرايطى با آسايش زندگى كنند،اين هيئتها به قدرى زياد بودند كه آن سال را سال"وفود"ناميدند.

از آن جمله هيئتى از طرف بنى عامر كه به سركشى و شرارت معروف بودند و عده اى از مسلمانان را ناجوانمردانه در حادثه"بئر معونه"(١) به قتل رسانيده بودند به سركردگى سران خود به نام عامر بن طفيل،اربد بن قيس و جبار بن سلمى به مدينه آمدند تا مسلمان شوند.

افراد قبيله مزبور به استثناى آن چند نفر سران آنها روى صفاى دل و ايمان،به مدينه آمدند و نقشه اى نداشتند.

اما عامر بن طفيل و اربد با يكديگر توطئه كرده بودند كه چون به مدينه و محضر پيغمبر اسلام آمدند عامر آن حضرت را به گفتگو سرگرم كند و أربد با شمشير رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بكشد

هيئت بنى عامر وارد مجلس رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شدند و هر يك در گوشه اى نشستند تنها عامر بن طفيل بود كه نزديك پيغمبر خدا آمد و شروع به مذاكره با آن حضرت و اسلام خود و قبيله اش نمود و گاهگاهى هم از زير چشم به أربد كه نزديك پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ايستاده بود نگاه و اشاره مى كرد كه توطئه را اجرا كند،اما بر خلاف انتظار أربد را مى ديد كه بى حركت و آرام ايستاده و كارى نمى كند.

سرانجام خسته شد و بدون آنكه اسلام بياورد از جا برخواسته به سوى ديار خود حركت كرد و هنگامى كه مى خواست برود دشمنى خود را با اسلام و پيغمبر اظهار كرده و بلكه آن حضرت را به جنگ با سپاهيان بسيار تهديد نموده گفت:

اين شهر را براى جنگ با تو از سواره و پياده پر خواهم كرد!

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با كمال خونسردى نگاهى به او كرده و پاسخى به او نداد و تنها از خدا خواست تا شر او و أربد را از آن حضرت بگرداند.

عامر و همراهان از شهر خارج شدند و در راه كه مى رفتند رو به أربد كرده گفت:چرا كارى را كه قرار بود انجام ندادى؟

گفت:به خدا سوگند هر بار كه تصميم گرفتم شمشير را بيرون آورم تو را مى ديدم كه ميان من و محمد حائل شده اى كه اگر شمشير مى زدم به تو مى خورد،و من چگونه مى توانستم تو را به قتل رسانم!

بنى عامر به سوى ديار خود بازگشتند و بجز عامر و أربد و جبار همگى اسلام اختيار كرده و مراتب وفادارى خود را به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ابراز داشته بودند و عامر و أربد نيز به نفرين رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دچار گشتند،زيرا عامر در راه به مرض خناق دچار شد و در خانه زنى از بنى سلول از اين جهان رخت بربست و همراهانش او را در همانجا دفن كردند(٢) و أربد نيز پس از ورود به ديار بنى عامر و گذشتن يكى دو روز از ورود خود به صاعقه دچار شد و مرد.