در قرآن قرآن كريم بارها به صورت مكرر داستان پيامبران و فرشتگان پيشين را بيان كرده است. (تا عبرتى براى امت اسلام باشند)٣ . زيرا كه خداى متعال مى داند كه بر سر اين امت، وقايعى همانند امم پيشين خواهد گذشت. البته رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم نيز بر آن تأكيد نموده، چنانكه در حديث صحيحى فرمود: «شما سنت هاى پيشنيان را واجب به وجب و ذرع به ذرع دنبال خواهيد نمود، آنچنانكه اگر به لانه ى سوسمارى نيز وارد شده بودند، شما نيز از آنان پيروى خواهيد كرد. عرض كردند: يا رسول اللَّه: (منظور از پيشينيان)٤ . يهوديان و مسيحيان مى باشند؟ فرمود: پس تصور نموديد كه چه كسانى مى باشند!؟».
در اين رابطه اگر خواننده ى عزيز، بر آيات كريمه نظرى بيافكند- در آن هنگام كه داستان هاى گذشته را حكايت مى كنند- مى بيند كه در دو زمينه ى اصلى بحث مى نمايند:
زمينه ى نخست: (زمينه ى نخست در داستان هاى قرآن)٥ . اثبات اين امر است كه پيوسته با بقاى آسمان ها و زمين، پيكار ميان حق و باطل ادامه دارد. و بر همگان، بويژه كسانى كه بهره مند از بصيرت و آگاهى هاى ژرف وحى از قرآن حكيم مى باشند،
پنهان نيست، كه هميشه حقى وجود دارد و باطلى هست. لذا حق نسبى يا باطل نسبى وجود ندارد...
بنابراين يا حق است و يا باطل، و آنچه كه در ميان آنهاست محيطى براى جولان باطل است. چنانكه قرآن كريم مى فرمايد:( فَذَٰلِكُمُ اللَّـهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ ) ٦ .
يعنى: (چه چيزى بعد از حق جز گمراهى وجود دارد، پس به كجا برده مى شويد؟)
بويژه (توجه به اين نكته نيز لازم است)٧ . كه پيكار مزبور ميان حق و باطل هنگامى بوجود مى آيد كه پيش از آن حق بيان شده باشد. قرآن با دقت ويژه و بلاغت خويش، اين حقايق را براى ما بيان مى فرمايد. لذا برخى از آيات مربوطه را جهت توجه شما در ذيل مورد يادآورى قرار مى دهم:( لْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّـهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَـٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ )
٨ . يعنى: (برخى از پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم كه با برخى از آنها خداوند سخن گفته و برخى را درجاتى رفيع بخشيد، ما نشانه هاى روشنى به عيسى بن مريم داديم، و او را به روح القدس تأييد نموديم، و اگر خداوند مى خواست، كسانى كه پس از آنان آمدند، با يكديگر به جنگ و پيكار نمى پرداختند، پس از آنكه نشانه هاى روشن به سوى آنان آمد، ولى اختلاف كردند، پس برخى ايمان آوردند و برخى كفر ورزيدند و اگر خداوند مى خواست، با يكديگر نمى جنگيدند، اما آنچه خواست
و اراده خداوند باشد انجام خواهد شد).
آيه ى كريمه ى فوق از مسائل متنوعى، سخن به ميان مى آورد: از پيامبران و رسالت ها به طور عام هنگامى كه واژه هاى رسول و رسل، ضمن آيات مباركه مى آيند، اغلب مضمون آنها درباره ى رسالت است. و پيكارى كه پس از پيامبران در ميان قومشان واقع مى گردد، كودتايى عليه رسالت است. چنانكه واژه ى رسول در آيه ى فوق مى رساند كه ظاهرا اختلاف پيش آمده درباره شخص پيامبر نيست بلكه در مورد رسالت اوست. در اين ارتباط خداى متعال مى فرمايد:( وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّـهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّـهُ الشَّاكِرِينَ ) ٩ .
يعنى: (و محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم نيست جز پيامبرى كه پيش از او پيامبران ديگرى بوده اند، پس اگر بميرد يا كشته شود، شما به گذشتگان خود برمى گرديد)؟
در آنجا كه پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم در دايره رسولان داخل مى شود آيه اى كه بحث درباره ى آن است (بقره، آيه ى ٢٥٣)١٠ . شامل سرور ما حضرت محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم نيز مى گردد. به ويژه آن كه آيه ى پيشين (آل عمران، آيه ى ١٤٤)١١ . بر صفت رسالت تأكيد مى نمايد. و اينكه آن حضرتصلىاللهعليهوآلهوسلم يك فرستاده است، همانگونه كه فرستادگان ديگرى غير از او وجود داشته اند. چنانكه قرآن كريم مى فرمايد:( وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ) ١٢ . يعنى: (و تو از رسولان هستى). خداى متعال از زبان حبيب خود
حضرت محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم مى فرمايد:( قُلْ مَا كُنتُ بِدْعًا مِّنَ الرُّسُلِ )
١٣ . يعنى: (بگو رسالت با من آغاز نگرديده است).
در سنت هاى گذشتگان نيز تقريبا بلكه بيشتر، اين پديده نزد امت حضرت محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم متوقف نمى گردد.