سيف زنديق «طاهربن ابی هاله تميمی» را فرزند «امّ المؤمنين خديجه» و ربيب و كارگزار رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم در حيات آن حضرت معرفی كرده و بخشی از سرگذشت او در زمان ابی بكر را نابودی مرتدان «عك و اشعرين» برشمرده، و شرح حال نويسان مكتب خلفا و مؤلفان كتابهای: «استيعاب و معجم الصحابه و اُسد الغابه و تجريد اسماء الصحابه و اصابه» شرح حال او را از احاديث سيف استخراج كرده و وی را در شمار صحابه به حساب آورده اند. همچنين در كتابهای: «معجم الشعراء و سِيَر النبلاء» نيز معرفی شده است.
داستان او در تواريخ: طبری و ابن اثير و ابن كثير و ابن خلدون و مير خواند، آمده است.
مرحوم «شرف الدين» نيز به اين مصادر اعتماد كرده و در كتاب خود «الفصول المهمّه» او را در شمار شيعيان علیعليهالسلام ذكر كرده است.
و نيز، ياقوت حموی در «معجم البلدان» و عبدالمؤمن در «مراصد الاطلاع» با اعتماد بر اخبار سيف، به معرفی مكان «اعلاب و اخابث» پرداخته اند.
____________________
(۲۵۷) مجمع الزوائد، ج ۹ ص ۱۱۳ ۱۱۴.
(۲۵۸) سوره بقره، آيه ۱۴۴.
(۲۵۹) برخی از مصاديق آن در فصل مصطلحات بحث امامت و خلافت گذشت.
(۲۶۰) نهج البلاغه، خطبه ۲.
(۲۶۱) مصادر اين شعر و شرح حال شاعر در باب: شهرت لقب وصی النبی برای امام علیع در همين كتاب آمده است.
(۲۶۲) ابن هشام، ابومحمد عبدالملك بن هشام حميری، ابن خلكان درباره او گويد: «سيره رسول خداص، جنگها و اقدامات را از ابن اسحاق گرفته و آن را تهذيب نمود...» و سيوطی در «بغية الوعاة» ص ۳۱۵ گويد: «او مهذِّب سيره نبويّه است كه از زياد بكائی نديم ابن اسحاق شنيده و آن را تنقيح و پالايش كرده است...» و مقصود آنها از تهذيب و تنقيح و پالايش آن اين است كه او، هر چه را كه در سيره ابن اسحاق مخالف سلطه حاكم بوده، حذف كرده است. ابن هشام در سال ۲۱۳ يا ۲۱۸ ه در مصر وفات كرد؛ و بكائی، زيادبن عبداللّه بن طفيل، در سال ۱۸۳ ه وفات كرد؛ و محمدابن اسحاق بن يسار مطلّبی اين سيره را به دستور منصور خليفه عباسی برای پسرش مهدی نوشت. مراجعه كنيد: مقدمه حسين هيكل بر سيره ابن هشام، چاپ قاهره سال ۱۳۵۶ ه، كه هر چه در متن آورديم از اين چاپ است.
(۲۶۳) تاريخ طبری، چاپ اول مصر، ج ۲ ص ۲۱۶ ۲۱۷، كه ما فشرده آن را آورديم.
(۲۶۴) برخی از آنها را در كتاب خطی خود «من تاريخ الحديث» يادآور شده ايم.
(۲۶۵) اخيرا بخشی از سيره ابن اسحاق در رباط مراكش در سال ۱۳۹۶ ه به چاپ رسيده است.
(۲۶۶) تفسير طبری، چاپ اول بولاق سال ۱۳۲۳ ۱۳۳۰ ه، ج ۱۹ ص ۷۲ ۷۵.
(۲۶۷) البداية و النهاية، ج ۳ ص ۴۰.
(۲۶۸) مراجعه كنيد: الغدير دانشمند تواناعلامه امينی، چاپ تهران سال ۱۳۷۲ ه، ج ۲ ص ۲۸۸ ۲۸۹.
(۲۶۹) مشروح اخبار نهی از نوشتن حديث رسول خدا در جلد دوم همين كتاب در بحث: «مصادر شريعت اسلامی در دو مكتب» آمده است. خبر باز داشتن رسول خداص از نوشتن وصيت نيز در صفحات پيشين همين جلد، در بحث «سقيفه» آمده است.
(۲۷۰) اغانی، چاپ ساسی، ج ۱۴ ص ۱۲۰ و ۱۲۲، و چاپ بيروت، ج ۱۶ ص ۱۳ و ۱۷.
(۲۷۱) همان، ج ۱۹ ص ۵۹، و چاپ بيروت، ج ۲۲ ص ۲۳. و ابن شهاب محمدبن مسعود قرشی، حديث او را همه صاحبان صحاح روايت كرده اند. در سال ۱۲۵ يا ۱۲۶ يا ۱۲۷ هجری وفات كرد. تقريب التهذيب، ج ۲ ص ۲۰۷. و خالدبن عبداللّه قسری در سال ۸۹ ه از سوی وليد حاكم مكه شد و در سال ۱۰۵ ه از سوی هشام به حكومت بصره و كوفه رسيد كه در سال ۱۲۰ هجری عزلش كرد و پس از آن حاكم عراق او را كشت. در نسب و دينش هر دو متهم است. شرح حال او در اغانی و تهذيب تاريخ ابن عساكر، ج ۵ ص ۷۶ ۸۰ و ديگر كتب تاريخی آمده است.
(۲۷۲) البداية و النهاية، ج ۷ ص ۲۲۴، كه فشرده آن را آورديم.
(۲۷۳) جامع بيان العلم، باب حكم العلماء بعضهم فی بعض، ج ۲ ص ۱۸۹.
(۲۷۴) تذكره الحفاظ، ص ۱۰۳۹ ۱۰۴۵.
(۲۷۵) همان.
(۲۷۶) اين اشعار در ديوان شافعی، چاپ بيروت ۱۴۰۳ ه، آمده است. و نيز در كتاب: «النصايح الكافية لمن يتولی المعاويه» از محمدبن يحيی علوی متوفای ۱۳۵۰ ه. و ابن حجر در كتاب: «الصواعق المحرقه» ص ۱۳۱ به جای «الوصی» لفظ «الولی» را آورده كه به نظر ما اين تبديل لفظ در صواعق را نيز می توان از موارد كتمان در نزد پيروان مكتب خلفا دانست.
(۲۷۷) الصواعق المحرقه، چاپ مصر ۱۳۷۵ ه، ص ۱۳۱، كه ما فشرده آن را آورديم. و نيز ابن صباغ مالكی مكی متوفای ۸۵۵ ه در كتاب «الفصول»، بنابر نقل محدث قمی در كتاب «الكنی و الالقاب» در شرح حال شافعی.
(۲۷۸) تذكره الحفاظ، ص ۶۸۹، و وفيات الاعيان، ج ۱ ص ۵۹.
(۲۷۹) الموفقيات، ص ۳۳۲ ۳۳۳.
(۲۸۰) البداية و النهاية، ج ۱۲ ص ۱۹.
(۲۸۱) همان.
(۲۸۲) خطط مقريزی، ج ۲ ص ۲۵۴ ۲۵۵.
(۲۸۳) تاريخ طبری، چاپ اروپا، ج ۲ ص ۳۲۹، و تاريخ ابن اثير، چاپ اروپا، ج ۲ ص ۵۲، و چاپ اول مصر، ج ۴ ص ۲۵.
(۲۸۴) تاريخ ابن كثير، البداية و النهاية، ج ۷ ص ۱۷۹.
(۲۸۵) آنچه آورديم بخشی از توصيفی است كه عالمانی چون: يحيی بن معين ت: ۳۳۳ ه، ابوداود (ت: ۲۷۵ ه )، نسائی (ت: ۳۰۳ ه )، ابوحاتم رازی (ت: ۳۲۷ ه )، ابن حبّان (ت: ۳۵۴ ه)، حاكم (ت: ۴۰۵ ه ) از او كرده اند. مشروح آنچه در حق سيف گفته اند همراه با شرح حال او در كتاب «عبداللّه بن سبا» ج اول آمده است.
(۲۸۶) اسامی بيشتر آنها را در جلد اول كتاب «يكصد و پنجاه صحابی ساختگی» آورده ايم.
(۲۸۷) مراجعه كنيد: يكصد و پنجاه صحابی ساختگی، جلد اول، بخش: فتح دارين و قادسيه و شوش و بهر سير؛ و نيز، مقايسه اين اخبار با اخبار صحيح در همان كتاب در شرح حال «عفيف بن منذر و عاصم بن عمرو و اسودبن قطبه»، صحابه ای كه سيف بن عمر تميمی برای قبيله تميم ساخته است.
(۲۸۸) الكامل فی التاريخ، چاپ مصر ۱۳۴۸ ه، ج۱ ص ۵.
(۲۸۹) تاريخ ابن كثير، ج ۷ ص ۲۴۶.
(۲۹۰) تاريخ ابن خلدون، ج ۲ ص ۴۵۷.
(۲۹۱) الإصابه، ج ۴ ص ۱۷۳ ۱۷۵.
(۲۹۲) منسوب به عنس بن مذحج، تيره ای از زيدبن كهلان بن سبا كه شرح حال آنها در انساب ابن حزم ص ۳۸۱، آمده است.
(۲۹۳) مراجعه كنيد: يكصد و پنجاه صحابی ساختگی، جلد اول، بحث اول از بحثهای مقدماتی.
(۲۹۴) البداية و النهاية، ج ۶ ص ۳۱۲.