حاكم حسكانی از «ابن عباس و جابر» روايت كند كه گفته اند:
«خداوند محمدصلیاللهعليهوآلهوسلم را فرمان داد تا علی را برای ولايت بر مردم بدانها معرفی نمايد و رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم بيم آن داشت كه بگويند: «پسر عمويش را برگزيد» و آن را مايه سرزنش او قرار دهند، كه خداوند متعال به او وحی فرمود:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ) «ای پيامبر! آنچه كه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن؛ و اگر ابلاغ نكنی رسالت او را ابلاغ نكرده ای! (و بدان كه) خداوند از مردم نگاهت می دارد»(۳۳۱) و رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم ولايت او را در غدير خم ابلاغ كرد».(۳۳۲)
و از «زيادبن منذر» روايت كند كه گفت:
«نزد ابوجعفر محمدبن علیعليهالسلام بودم و او برای مردم سخن می گفت. مردی بصری كه از حسن بصری روايت می كرد برخاست و گفت: «ای زاده رسول! خدايم فدات كند، حسن به ما خبر داد كه اين آيه:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... ) به خاطر مردی نازل شده، ولی آن مرد را به ما معرفی نكرد؛ امامعليهالسلام فرمود: «اگر می خواست معرفی كند، كرده بود؛ ولی می ترسيد! جبرئيل نزد پيامبر آمد... و گفت: «خداوند فرمانت می دهد كه امّتت را با «ولیّ» آنها «علی» آشنا سازی، همانگونه كه با نماز و زكات و روزه و حج شان آشنا ساختی؛ تا در همه اين موارد، حجت بر آنان تمام گردد» و رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم گفت: «پروردگارا! قوم من هنوز از جاهليت فاصله نگرفته اند، و مايه های فخر و مباهات در آنان باقی است، و هر يك از آنها به نوعی از ولیّ خود (= علی) ضربه ديده اند، و من از تكذيب آنان می ترسم، كه خدای متعال اين آيه را نازل فرمود:( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ...وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ) و چون خدا تضمين فرمود و از عدم ابلاغ بيمش داد، دست علی را گرفت و...»(۳۳۳)
و از «ابن عباس» در حديث معراج روايت كند كه گفت:
«از جمله اموری كه خدای متعالی به پيامبرش فرموداين بود كه: «من هيچ پيامبری را نفرستادم مگر آنكه برای او «وزير»ی را قرار دادم، و تو رسول اللّه هستی و «علی» وزير توست».ابن عباس گويد: «رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم از معراج بازگشت و خوش نداشت كه مردم درباره آن سخنی بگويند چون هنوز از جاهليت فاصله نگرفته بودند... تا روز هجدهم ذی الحجه فرا رسيد و خداوند چنين نازل فرمود:
( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... ) و پيامبر فرمود: «ای مردم! خداوند مرا با رسالتی به سوی شما فرستاد كه سينه ام از آن به تنگ آمد و بيم آن داشتم كه مرا متّهم كنيد و تكذيبم نماييد، تا اكنون كه پروردگارم با عتابی اينچنين بيمم داده است...»(۳۳۴)
و نيز، حسكانی و ابن عساكر از «ابوهريره» روايت كنند كه گفت: «خداوند عزّوجلّ آيه( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... ) را درباره علی بن ابی طالب فرستاد و فرمود:«و ان لم تفعل فما بلغت رسالته...»
و نيز، از «عبداللّه بن اوفی» روايت كند كه گفت:
«رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم در «غدير خم» سخنرانی فرمود و آيه( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... ) را تلاوت كرد و سپس دستانش را بالا برد تا سپيدی زير بغل او هويدا شد و فرمود: «آگاه باشيد! هر كه من مولای اويم...»(۳۳۵)
واحدی در اسباب النزول و سيوطی در درّالمنثور از «ابو سعيد خدری» روايت كنند كه گفت: «آيه( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... ) درباره علی بن ابی طالب نازل شد».(۳۳۶)
و در تفسير سيوطی از «ابن مسعود» گويد: «در زمان رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم اين آيه را اينچنين تلاوت (و تفسير) می كرديم( يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ... انّ عليّا مولی المؤمنين و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته...) يعنی: «ای پيامبر! آنچه كه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ كن كه علی مولای مؤمنان است و اگر ابلاغ نكنی رسالت او را ابلاغ نكرده ای...».(۳۳۷)
مراد ابن مسعود اين است كه آنها در زمان رسول خداصلیاللهعليهوآلهوسلم در تفسير اين آيه اينچنين می خوانده اند.