4%

ماجراى خاك سپارى فاطمه عليها‌السلام

چون شب فرا رسيد علىعليه‌السلام جنازه زهراءعليها‌السلام را غسل داد، هنگام غسل هيچكس حاضر نبود جزء حسن و حسين ، زينب و ام كلثوم ، فضه و اسماء بنت عميسعليه‌السلام . اسماء علىعليه‌السلام را در كار غسل فاطمه كمك مى كرد.

نيز روايت شده كه علىعليه‌السلام با همان پرده اى كه بدن رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را خشك كرده بود، بدن زهراءعليها‌السلام را خشك نمود. و در كتاب((روضة الواعظين))آمده است كه : و چون پاسى از شب گذشت ، حضرت علىعليه‌السلام همراه حسن و حسينعليهما‌السلام ، عمار، مقداد، عقيل ، زبير، ابوذر، سلمان ، بريده و چند نفر از خواص بنى هاشم ، جنازه را از خانه بيرون آوردند و آن بدن مطهر را به خاك سپردند. حضرت علىعليه‌السلام اطراف قبر حضرت زهراءعليها‌السلام هفت قبر ديگر ساخت تا قبر فاطمهعليها‌السلام شناخته نشود.

شخصى از امام صادقعليه‌السلام سؤ ال كرد، اميرالمؤ منين در نماز بر فاطمهعليها‌السلام چند تكبير گفت :؟ آن حضرت فرمود: علىعليه‌السلام يك تكبير مى گفت ، جبرئيل هم يك تكبير مى گفت ، و بعد فرشتگان مقرب الهى تكبيرى مى گفتند، تا اينكه اميرالمؤ منين پنج تكبير گفت :

شخصى ديگر پرسيد: در كجا بر او نماز خواند؟ امام صادق عليه‌السلام فرمود: در خانه اش نماز خواند، سپس جنازه را حركت دادند و از خانه بيرون آوردند.(٤٥٨)

اندوه امام جوادعليه‌السلام بر مصائب مادرش فاطمهعليها‌السلام در كتاب((دلائل الامامة))طبرسى نقل شده است كه : روزى امام جوادعليه‌السلام كه در آن زمان كمتر از چهار سال داشت بر پدر و بزرگوارش ‍ امام رضاعليه‌السلام وارد شد.

در اين هنگام امام جواد عليه‌السلام دستش را بر زمين زد و سرش را به طرف آسمان بلند كرد، و مدت طولانى در فكر فرو رفت

امام رضاعليه‌السلام به فرزندش فرمود: قربانت گردم ، چرا در فكر فرو رفته اى ؟

امام جوادعليه‌السلام در پاسخ گفت : به خاطر آن مصائبى كه بر مادرم فاطمهعليها‌السلام وارد شد. سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بيرون مى آورم سپس با آتش آنها را مى سوزانم و خاكسترشان را در دريا پراكنده مى نمايم

حضرت رضاعليه‌السلام فرزندش را به نزديك خواند، بين دو چشم او را بوسيد و فرمود:

پدر و مادرم به فدايت ، تو شايسته اين امر (امامت ) هستى(٤٥٩)