5%

حرف "الباء"

باب البخل

٧٥٤ ١- البخيل مذموم، الحسود مغموم.

١ ٣٦ انسان بخيل نكوهيده است، آدم حسود اندوهگين است.

٧٥٥ ٢- البخل فقر. ١ ٣٧ بخل، فقر و نيازمندى است.

٧٥٦ ٣- الشّحّ مسبّة. ١ ٣٨ بخل، دشنام انگيز است.

٧٥٧ ٤- الشّحّ يكسب المسبّة. ١ ٨٢ بخل، دشنام به بار آرد.

٧٥٨ ٥- البخل يزرى بصاحبه. ١ ١١٦ بخل، انسان را پست و حقير سازد.

٧٥٩ ٦- البخيل خازن لورثته. ١ ١٢٧ بخيل، خزينه‏دار ورثه خويش است.

٧٦٠ ٧- البخل يكسب الذّمّ. ١ ١٢٨ بخل، نكوهش به بار آرد (و موجب نكوهش كردن مردمان گردد).

٧٦١ ٨- البخيل متعجّل الفقر. ١ ١٨٣ بخيل، فقر زودرس براى خويش آورد.

٧٦٢ ٩- البخل يوجب البغضاء. ١ ١٩٩ بخل، دشمنى به بار آرد.

٧٦٣ ١٠- البخيل ابدا ذليل. ١ ١٩٩ بخيل، هميشه خوار و ذليل است.

٧٦٤ ١١- البخيل متحجّج بالمعاذير و التّعاليل. ١ ٣٣٦ شخص بخيل (براى بخل خود) به عذرها و علّتهاى (بيهوده) متوسّل شود و بهانه جويى كند.

٧٦٥ ١٢- البخل يذلّ مصاحبه و يعزّ مجانبه. ١ ٣٧٠ خوى زشت بخل مصاحب خود را خوار گرداند و هر كه از آن دورى كند به عزّت و سر بلندى رساند.

٧٦٦ ١٣- البخيل ذليل بين اعزّته. ١ ٣٧٧ شخص بخيل ميان عزيزان خود خوار و زبون است.

٧٦٧ ١٤- البخل احد الفقرين. ٢ ١٧ بخيل يكى از دو بخش نيازمندى و درويشى است.

٧٦٨ ١٥- البخل يكسب العار و يدخل النّار. ٢ ٣١ بخل، عار و ننگ به بار آرد و انسان را به دوزخ در آورد.

٧٦٩ ١٦- الباخل فى الدّنيا مذموم و فى الاخرة معذّب ملوم. ٢ ٣٦ بخيل، در دنيا نكوهيده و مذموم است و در آخرت نيز معذّب و مورد سرزنش مى‏باشد.

٧٧٠ ١٧- المحتكر البخيل جامع لمن يشكره و قادم على من لا يعذره. ٢ ٦٢ آنكه احتكار كند و بخل ورزد گرد آورد (اموال را) براى كسى كه سپاسش نگويد (يعنى ورثه او) و در آيد بر كسى كه عذرش نپذيرد و معذورش ندارد. (يعنى) خداى تعالى) ٧٧١ ١٨- البخل باخراج ما افترضه اللَّه سبحانه من الاموال اقبح البخل. ٢ ١١٦ بخل ورزيدن نسبت به پرداخت اموالى كه خداى سبحان بر انسان واجب كرده زشت‏ترين بخلهاست.

٧٧٢ ١٩- البخيل يسمح من عرضه باكثر ممّا أمسك من عرضه، و يضيّع من دينه اضعاف ما حفظ من نشبه. ٢ ١٣٠ بخيل آنچه را (به خاطر بخل) از آبروى خود خرج مى‏كند زيادتر است از كالا و متاعى كه (از روى بخل) نگه مى‏دارد، و آنچه را از دين خود تباه مى‏كند چندين برابر آن مال و دارايى است كه نزد خود حفظ مى‏كند.

٧٧٣ ٢٠- احذروا البخل فانّه لؤم و مسبّة. ٢ ٢٧٢ از بخل بپرهيزيد كه به راستى سرزنش و دشنام به بار آرد.

٧٧٤ ٢١- احذروا الشّحّ فانّه يكسب المقت و يشين المحاسن و يشيع العيوب. ٢ ٢٨٤ از بخل بپرهيزيد كه دشمنى به بار آرد، و

خوبيهاى انسان را زشت گرداند و عيبها را پراكنده ساخته و بگستراند.

٧٧٥ ٢٢- ايّاك و مصادقة البخيل فانّه يقعد عنك احوج ما تكون اليه. ٢ ٢٩٠ بپرهيز از دوستى كردن با انسان بخيل كه به راستى در زمانى كه سخت‏ترين نياز را به او دارى دست از تو بردارد.

٧٧٦ ٢٣- ايّاك و التحلّى بالبخل فانّه يزرى بك عند القريب و يمقّتك الى النّسيب. ٢ ٢٩٢ از آراستن خود به بخل سخت پرهيز كن كه به راستى بخل تو را نزد خويشان نزديك عيبناك، و در پيش منسوبين (دورتر) دشمن سازد.

٧٧٧ ٢٤- ايّاك و الشّحّ فإنّه جلباب المسكنة و زمام يقاد به الى كلّ دناءة.

٢ ٢٩٤ بپرهيز از بخل كه آن پيراهن ندارى و ذلّت است، و مهارى است كه بخيل را به هر پستى و خوارى بكشاند.

٧٧٨ ٢٥- ايّاك و الامساك فانّ ما امسكته فوق قوت يومك كنت فيه خازنا لغيرك. ٢ ٣٠٩ بپرهيز از خسّت (و جمع آورى مال و ثروت) كه به راستى آنچه را بيش از قوت يك روز خود نگه داشته‏اى نسبت به آن مقدار، خزينه دار ديگران هستى.

٧٧٩ ٢٦- ايّاكم و البخل فانّ البخيل يمقته الغريب و ينفر منه القريب.

٢ ٣٢٦ بپرهيزيد كه از بخل كه دشمن مى‏دارد بخيل را بيگانه، و مى‏گريزد و نفرت دارد از او نزديك. ٧٨٠ ٢٧- افقر النّاس من قتّر على نفسه مع الغنى و السّعة و خلّفه لغيره. ٢ ٤٧٣ فقيرترين مردم كسى است كه با داشتن ثروت و دارايى زندگى را بر خود سخت گيرد و ثروت را براى ديگران بر جاى گذارد.

٧٨١ ٢٨- ابعد الخلائق من اللَّه تعالى البخيل الغنىّ. ٢ ٤٣١ دورترين بندگان از خداى تعالى بخيل ثروتمند است.

٧٨٢ ٢٩- اقبح البخل منع الاموال من مستحقّها. ٢ ٤٣٠ زشت‏ترين بخلها آن است كه كسى اموالى را از مستحقّان آن باز دارد.

٧٨٣ ٣٠- ابخل النّاس من بخل على نفسه بماله و خلّفه لورّاثه. ٢ ٤٤٩ بخيل‏ترين مردم كسى است كه از خرج مال براى خود بخل ورزد، و آن را براى وارثانش بر جاى نهد.

٧٨٤ ٣١- آفة الغنى البخل. ٣ ١١٢ آفت ثروت و دارايى، بخل است.

٧٨٥ ٣٢- آفة الاقتصاد البخل. ٣ ١٠٦ آفت ميانه روى در زندگى، بخل است.

٧٨٦ ٣٣- بالبخل تكثر المسبّة. ٣ ٢٠٠ به وسيله بخل، دشمنى‏ها زياد گردد.

٧٨٧ ٣٤- بئس الخليقة البخل. ٣ ٢٥٨ بخل، بد اخلاقى است.

٧٨٨ ٣٥- تجنّبوا البخل و النّفاق فهما من أذمّ الأخلاق. ٣ ٣٠٣ از بخل و نفاق (دو رويى) بپرهيزيد كه آن دو مذموم‏ترين (و نكوهيده‏ترين) اخلاق است.

٧٨٩ ٣٦- خلّتان لا تجتمعان فى قلب مؤمن. سوء الخلق و البخل. ٣ ٤٥٢ دو خصلت است كه در دل مؤمن در نيايند : بد خلقى و بخل.

٧٩٠ ٣٧- ربّ صلف أورث تلفا. ٤ ٦٣ چه بسا ثروتمند كم خير و بخيلى، كه تلف به جاى نهد (اموالى را كه جمع كرده است تلف گردد). ٧٩١ ٣٨- زيادة الشّحّ تشين الفتوّة و تفسد الاخوّة. ٤ ١١٨ بخل زياد، جوانمردى را زشت و برادرى‏ را تباه سازد.

٧٩٢ ٣٩- البخيل يبخل على نفسه باليسير من دنياه و يسمح لورّاثه بكلّها. ٢ ٧١ شخص بخيل به اندكى از مال دنيا بر خود بخل ورزد، ولى همه آن را سخاوتمندانه به وارثان خود مى‏بخشد.

٧٩٣ ٤٠- البخل بالموجود سوء الظّنّ بالمعبود. ١ ٣٢٩ بخل ورزيدن به مال موجود، بدگمانى به خداى معبود است.

٧٩٤ ٤١- سبب زوال اليسار منع المحتاج. ٤ ١٢٢ آنچه سبب از بين رفتن توانگرى و دارايى مى‏شود باز داشتن مال از نيازمند است.

٧٩٥ ٤٢- عجبت للشّقىّ البخيل يتعجّل الفقر الّذى منه هرب، و يفوته الغنى الّذى ايّاه طلب، فيعيش فى الدّنيا عيش الفقراء، و يحاسب فى الآخرة حساب الاغنياء. ٤ ٣٤٦ در شگفتم از بخيل بدبخت كه همان فقرى را كه از آن مى‏گريزد پيش انداخته (و آمدنش را شتابان كرده) و بى‏نيازى و ثروتى را كه در طلب و جستجوى آن است از دست داده، و از اين رو در دنيا زندگى فقيران و نيازمندان را دارد، و در آخرت حساب ثروتمندان و اغنيا را باز پس دهد.

٧٩٦ ٤٣- فى الشّحّ المسبّة. ٤ ٤٠٠ در بخل، دشنام است.

٧٩٧ ٤٤- كثرة الشّحّ توجب المسبّة.

٤ ٥٩١ بخل زياد، دشنام به بار آورد.

٧٩٨ ٤٥- من بخل بدينه جلّ. ٥ ١٩٠ كسى كه به دين خود بخل ورزد بزرگى يابد. ٧٩٩ ٤٦- من قبض يده مخافة الفقر فقد تعجّل الفقر. ٥ ١٨١

كسى كه دست خود را از ترس فقر و ندارى ببندد، به راستى كه فقر و ندارى را پيش انداخته (و در آمدنش شتاب كرده) است.

٨٠٠ ٤٧- من بخل بماله ذلّ. ٥ ١٩٠ كسى كه به دادن مال خود بخل ورزد خوار گردد.

٨٠١ ٤٨- من لزم الشّحّ عدم النّصيح.

٥ ٢٢٨ كسى كه با بخل ملازم باشد از داشتن خير خواه محروم گردد. ٨٠٢ ٤٩- ليس لشحيح رفيق. ٥ ٧٦ شخص بخيل، رفيق و يارى ندارد.

٨٠٣ ٥٠- ليس لبخيل حبيب. ٥ ٧٨ بخيل، براى خود دوستى به جاى نگذارد.

٨٠٤ ٥١- لم يوفّق من بخل على نفسه بخيره، و خلّف ماله لغيره. ٥ ٩٣ كسى كه بر خود بخل ورزد به كار خير موفق نشود، و مال خود را براى ديگران به جاى نهد.

٨٠٥ ٥٢- لو رأيتم البخل رجلا لرأيتموه مشوّها يغضّ عنه كلّ بصر و ينصرف عنه كلّ قلب. ٥ ١١٨ اگر بخل را به صورت مردى مى‏ديديد (و براى شما مجسّم مى‏شد) همانا مردى مى‏ديديد زشت كه هر ديده‏اى از او روى مى‏گرداند، و هر دلى از او بر مى‏گشت.

٨٠٦ ٥٣- من بخل على نفسه كان على غيره ابخل. ٥ ٣٣٥ كسى كه به خود بخل ورزد نسبت به ديگران بخيل‏تر خواهد بود.

٨٠٧ ٥٤- من منع المال من يحمده، ورّثه من لا يحمده. ٥ ٣٦٦ كسى كه جلوگيرى كند مال را از آنها كه مدح و ستايشش كنند، به ارث گذارد آن را براى كسى كه ستايشش نكند.

٨٠٨ ٥٥- من بخل بما لا يملكه فقد بالغ فى الرّذيلة. ٥ ٣٨٠ كسى كه بخل ورزد بدانچه مالك آن نيست پستى را به نهايت رسانده است.

٨٠٩ ٥٦- من بخل بماله على نفسه.

جاد به على بعل عرسه. ٥ ٤٤٣ كسى كه مالش را بر خود بخل كند، آن را به شوهر زن خود بخشش كند. ٨١٠ ٥٧- من بخل على المحتاج بما لديه كثر سخط اللَّه عليه. ٥ ٤٤٦ كسى كه بخل ورزد به شخص نيازمند از مالى كه نزد او است خشم خدا بر او زياد گردد.

٨١١ ٥٨- من أقبح الخلائق الشّحّ. ٦ ٣٤ از زشت‏ترين خلق و خوى‏ها بخل است.

٨١٢ ٥٩- من سوء الخلق البخل و سوء التّقاضى. ٦ ٢٣ بخل، و با بد خلقى حق خود را از ديگران خواستن از بد اخلاقى است.

٨١٣ ٦٠- ما عقل من بخل باحسانه. ٦ ٧٦ از عقل خود بهره نبرده كسى كه به احسان خود بخل ورزد.

٨١٤ ٦١- ما اقبح البخل مع الإكثار. ٦ ٦٨ چقدر زشت است بخل ورزيدن با داشتن مال بسيار.

٨١٥ ٦٢- ما أقبح البخل بذوى النّبل. ٦ ٧٠ چقدر زشت است بخل ورزيدن به صاحبان كمال و فضيلت.

٨١٦ ٦٣- ما عقد ايمانه من بخل باحسانه. ٦ ٧٣ ايمانش را محكم نكرده كسى كه به احسان و بخشش خود بخل ورزد.

٨١٧ ٦٤- ما اجتلب سخط اللَّه بمثل البخل. ٦ ٧٤ چيزى مانند بخل خشم خدا را به خود جلب نكرده است.

٨١٨ ٦٥- هذا ما بخل به الباخلون. ٦ ١٩٦ اين است آنچه بخل كنندگان بدان بخل ورزيدند. ٨١٩ ٦٦- ويح البخيل المتعجّل الفقر

الّذى منه هرب، و التّارك الغنى الّذى ايّاه طلب. ٦ ٢٣٠ واى بر بخيل كه از فقرى كه مى‏گريخت در آمدنش شتاب كرده، و توانگرى و توانمندى را كه در جستجوى آن بود از دست داده است.