3%

حرف «الفاء»

باب التفأل (فال زدن)

٧٧٣٨ ١- تفأّل بالخير تنجح. ٣ ٢٧٧ كار را به فال نيك بگيريد تا پيروز و كامياب شويد.

باب الفتنة (آزمايش، محنت، آشوب)

٧٧٣٩ ١- الفتنة مقرونة بالعناء. ١ ٢٦٤ فتنه و آشوب با رنج و تعب همراه است. ٧٧٤٠ ٢- من اعظم المحن دوام الفتن.

٦ ١٥ از بزرگترين محنتها دوام يافتن فتنه‏ها است. ٧٧٤١ ٣- دوام الفتن من اعظم المحن.

٤ ٢٠ دوام فتنه‏ها و آشوبها از بزرگترين محنتها است.

٧٧٤٢ ٤- قد لعمرى يهلك فى لهب الفتنة المؤمن و يسلم فيها غير المسلم.

٤ ٤٧٩ به تحقيق به جان خودم سوگند كه در شعله فتنه، مؤمن هلاك شود، و غير مسلمان در آن سالم ماند.

٧٧٤٣ ٥- قد خاضوا بحار الفتن و اخذوا بالبدع دون السّنن و توغّلوا الجهل و اطّرحوا العلم. ٤ ٤٨٧ (عموم مردم زمان آن حضرت يا همه زمانها اين گونه‏اند كه) در درياى فتنه‏ها فرو رفته‏اند، و بدعتها را گرفته‏اند نه سنّتها را، و در جهل و نادانى پنهان شده، و علم و دانش را به دور افكنده‏اند.

٧٧٤٤ ٦- كن فى الفتنة كابن اللّبون لا ضرع فيحلب و لا ظهر فيركب. ٤ ٦٠٧ در فتنه و آشوب همچون «ابن لبون»- بچه شتر نر دو ساله- باش، نه پستانى دارد كه دوشيده شود، و نه پشتى دارد كه سوارى دهد.

٧٧٤٥ ٧- من شبّ نار الفتنة كان وقودا لها. ٥ ٤٥٨ كسى كه بيفروزد آتش فتنه و آشوب را خود هيزم و هيمه آن خواهد بود.

٧٧٤٦ ٨- ما كلّ مفتون يعاتب. ٦ ٥٢ چنين نيست كه هر فتنه و آشوب زده‏اى مورد سرزنش باشد (چون دچار آن شده و تقصيرى در اين باره ندارد).

٧٧٤٧ ٩- منهم تخرج الفتنة و اليهم تأوى الخطيئة، يردّون من شذّ عنها فيها، و يسوقون من تأخّر عنها اليها.

٦ ١٤٤ (و در باره كسانى كه مذمّت كرده است فرموده:) از ايشان فتنه بيرون آيد، و به سوى ايشان گناه فرود آيد، هر كه را كه از آن بيرون باشد بازگردانند، و برانند به سوى آن هر كه را به جاى مانده باشد.

٧٧٤٨ ١٠- وال ظلوم غشوم، خير من فتنة تدوم. ٦ ٢٣٦ والى و استاندارى پر ظلم و ستمگر بهتر است از فتنه و آشوبى كه ادامه داشته‏ باشد.

٧٧٤٩ ١١- لا تقتحموا ما استقبلتم من فور الفتنة و اميطوا عن سننها و خلّوا قصد السّبيل لها. ٦ ٣٢٠ داخل نشويد در فتنه‏اى كه به شما روى آورده، و از جاده‏اى كه بدان منتهى شود به يكسو شويد، و از ميانه راه كناره گيريد، و آن را خالى گذاريد.