٨٦٤٣ ١- الخطّ لسان اليد. ١ ١٨٦ خط زبان دست است.
٨٦٤٤ ٢- الق دواتك، و اطل جلفة قلمك و فرّق بين سطورك، و قرمط بين حروفك، فانّ ذلك اجدر بصباحة الخطّ. ٢ ٢٣٢ ليقهاى در دوات خود بگذار، و سر قلم خود را دراز كن و ميان سطرها را جدا كن، و حرفها را نزديك هم بنويس كه اينها به زيبايى خط سزاوارتر است.
٨٦٤٥ ٣- افتح برية قلمك، و اسمك شحمته، و ايمن قطّتك يجد خطّك.
٢ ٢٣٤ تراشيده قلم خود را باز كن، و پرّه آن را ستبر و پرگوشت بگير (و نازك مكن كه به زودى بشكند) و قطّ آن را با دست راست انجام ده تا خط تو نيكو شود.
٨٦٤٦ ٤- عقول الفضلاء فى اطراف
اقلامها. ٤ ٣٦٥ عقلهاى مردمان فاضل در كنارههاى قلم ايشان نمودار گردد.
٨٦٤٧ ٥- اذا كتبت كتابا فاعد فيه النظر قبل ختمه فانّما تختم على عقلك.
٣ ١٩٠ هرگاه نامهاى را نوشتى پيش از مهر كردن و بستن آن نگاه ديگرى بدان بنما، زيرا بر عقل خود مهر مىزنى و مىبندى (يعنى پس از نوشتن نامه مجددا آن را از نظر خود بگذران كه نامه ترجمان عقل انسان است).
٨٦٤٨ ٦- كتاب الرّجل عنوان عقله و برهان فضله. ٤ ٦٣٥ نامه مرد، نشان دهنده عقل و دليل بر فضل و برترى او است.
٨٦٤٩ ٧- كتاب المرء معيار فضله و مسبار نبله. ٤ ٦٣٥ نامه انسان معيار فضل و برترى او، و وسيلهاى براى سنجش زيركى و بزرگى او است.