3%

باب العطاء (بخشش)

٦٤٣٦ ١- يحتاج ذو النّائل الى السّائل.

٦ ٤٧٥ بخشنده نيازمند است به درخواست كننده.

٦٤٣٧ ٢- العطيّة بعد المنع اجمل من المنع بعد العطيّة. ٢ ٥٤ عطا كردن پس از منع و جلوگيرى كردن، زيباتر است از منع پس از عطا كردن.

٦٤٣٨ ٣- اعط تستطع. ٢ ١٧٣ بخشش و عطا كن تا توانا گردى.

٦٤٣٩ ٤- ابدأ بالعطيّة من لم يسئلك و ابذل معروفك لمن طلبه، و ايّاك ان تردّ السّائل. ٢ ٢٠٣ آغاز كن به عطا و بخشش به كسى كه از تو درخواست نكرده، و احسان و نيكى خود را بذل كن به كسى كه از تو درخواست كرده، و بپرهيز از اين كه درخواست كننده وسائلى را بازگردانى.

٦٤٤٠ ٥- اعط ما تعطيه معجّلا مهنّأ و ان منعت فليكن فى اجمال و اعذار.

٢ ٢٢٥ عطا كن آنچه را عطا مى‏كنى با شتاب و گوارايى، و اگر نمى‏دهى منع تو توأم با نيكويى و عذرخواهى باشد.

٦٤٤١ ٦- ابدأ السّائل بالنّوال قبل السّؤال، فانّك ان احوجته الى‏

سؤالك اخذت من حرّ وجهه افضل ممّا اعطيته. ٢ ٢٣١ آغاز كن درخواست كننده را به بخشش پيش از درخواست او، زيرا اگر او را ناچار و نيازمند به سؤال و درخواست كردى، مى‏گيرى از آبروى او بيشتر از آنچه به او مى‏دهى.

٦٤٤٢ ٧- اولى النّاس بالنّوال اغناهم عن السّؤال. ٢ ٤١٠ شايسته‏ترين مردم به بخشش، آن كسى است كه از سؤال كردن بى‏نياز است.

(يعنى حاضر به سؤال نيست).

٦٤٤٣ ٨- افضل النّوال ما وصل قبل السّؤال. ٢ ٤١١ برترين بخشش آن است كه پيش از سؤال و درخواست به نيازمند برسد.

٦٤٤٤ ٩- اقبح افعال الكريم منع عطائه. ٢ ٤٢٠ زشت‏ترين كارهاى شخص كريم، خوددارى كردن از عطا و بخشش است.

٦٤٤٥ ١٠- احلى النّوال بذل بغير سؤال.

٢ ٤٢٧ شيرين‏ترين بخششها بذل كردن آن است، پيش از سؤال و درخواست.

٦٤٤٦ ١١- افضل العطيّة ما كان قبل مذلّة السّؤال. ٢ ٤٢٧ برترين عطا و بخشش آن است كه پيش از خوارى و ذلّت سؤال باشد.

٦٤٤٧ ١٢- انّ اعطاء هذا المال قنية و انّ امساكه فتنة. ٢ ٤٨٩ به راستى كه بخشيدن اين مال ذخيره‏اى است (براى روز جزا) و به راستى كه نگه داشتنش فتنه و گرفتارى است.

٦٤٤٨ ١٣- انّ قدر السّؤال اكثر من قيمة النّوال، فلا تستكثروا ما اعطيتموه فانّه لن يوازى قدر السّؤال. ٢ ٥٢٢ به راستى كه اندازه و ارزش سؤال بيشتر است از اندازه و ارزش بخشش، پس زياد نشماريد آنچه را مى‏بخشيد، زيرا كه آن برابرى نمى‏كند با اندازه سؤال. (چون سائل با سؤال آبروى خود را فروخته) ٦٤٤٩ ١٤- انّ من اعطى من حرمه و وصل‏

من قطعه و عفى عمّن ظلمه كان له من اللّه سبحانه الظّهير و النّصير. ٢ ٥٣٨ به راستى كسى كه عطا كند بدانكه محرومش ساخته، و پيوند كند با كسى كه از او بريده، و درگذرد از كسى كه به او ستم كرده، اين پاداش را از خداى سبحان دارد كه پشتيبان و ياور او خواهد بود.

٦٤٥٠ ١٥- انّ المسكين رسول اللّه فمن اعطاه فقد اعطى اللّه و من منعه منع اللّه سبحانه. ٢ ٥٤٠ به راستى كه درمانده‏اى كه سؤال كند پيك و فرستاده خدا است كه هر كس به او عطا و بخشش كند به خداوند عطا كرده، و هر كه خوددارى از بخشش كند از عطاى به خداى سبحان منع و خوددارى كرده است.

٦٤٥١ ١٦- انّما المجد ان تعطى فى الغرم و تعفو عن الجرم. ٣ ٨٣ جز اين نيست كه مجد و بزرگوارى به اين است كه عطا كنى در «غرم» و درگذرى از جرم.

٦٤٥٢ ١٧- اذا اعطيت فاوجز. ٣ ١١٦ هر گاه عطا مى‏كنى در دادن آن شتاب كن.

٦٤٥٣ ١٨- بذل اليد بالعطيّة اجمل منقبة و افضل سجيّة. ٣ ٢٦٦ بخشنده بودن دست به عطا و بخشش زيباترين منقبت و برترين خصلت است.

٦٤٥٤ ١٩- بسط اليد بالعطاء يجزل الاجر و يضاعف الجزاء. ٣ ٢٧٠ گشودن دست به عطا و بخشش، اجر آدمى را بزرگ و پاداش را دو چندان كند.

٦٤٥٥ ٢٠- تمام السّؤدد ابتداء الصّنائع.

٣ ٢٨٠ همه سيادت و آقايى به آغاز كردن احسانها است.

٦٤٥٦ ٢١- خير العطاء ما كان عن غير طلب. ٣ ٤٣٨ بهترين عطا و بخشش آن است كه بدون سؤال و درخواست باشد.

٦٤٥٧ ٢٢- شكر من دونك بسيب العطاء. ٤ ١٥٨ سپاسگزارى كسى كه پست‏تر و پايين‏تر از تو است، به روان كردن عطا و بخشش به سوى او است.

٦٤٥٨ ٢٣- ظلم السّخاء من منع العطاء.

٤ ٢٧٦ به جود و سخاوت ستم كرده كسى كه از عطا و بخشش جلوگيرى كند (يعنى او هم از جمله ستمكاران به خصلت نيكى از خصلتها است).

٦٤٥٩ ٢٤- قد يهنأ العطاء للانجاز. ٤ ٤٧٤ گاه است كه عطا به خاطر «انجاز» يعنى سر وعده دادن و به تأخير نينداختن، گوارا مى‏شود.

٦٤٦٠ ٢٥- كفى بالميسور رفدا. ٤ ٥٧٢ كافى است براى رسيدن به فضيلت و پاداش عطا، پرداخت همان كه ميسّر و مقدور باشد (اگر چه كم باشد).

٦٤٦١ ٢٦- من منع العطاء منع الثّناء.

٥ ١٥٣ كسى كه از بخشش جلوگيرى و منع كند، از ثنا و مدح مردم جلوگيرى كرده است.

٦٤٦٢ ٢٧- من يعط باليد القصيرة يعط باليد الطّويلة. ٥ ٢٢٢ كسى كه با دست كوتاه جود و بخشش كند، با دست بلند خداوند، پاداش آن به او داده خواهد شد.

٦٤٦٣ ٢٨- من لم يعط قاعدا لم يعط قائما. ٥ ٢٤٨ كسى كه در هنگام نشستن و آسايش (و توانگرى) بخشش نكند، چيزى به او عطا نشود در هنگام ايستادن، و زمان تلاش و كوشش (براى روزى).

٦٤٦٤ ٢٩- من لم يعط قاعدا منع قائما.

٥ ٢٤٨ كسى كه در حال آسايش عطا نكند، در حال سختى و تلاش به او عطا نشود.

٦٤٦٥ ٣٠- من قبل عطائك فقد اعانك على الكرم. ٥ ٣١٣ كسى كه عطاى تو را بپذيرد، تو را در كرم و بزرگوارى كمك و اعانت كرده است.

٦٤٦٦ ٣١- من اكمل الافضال بذل النّوال‏

قبل السّؤال. ٥ ٣١٧ از كامل‏ترين بخششها بخشش و عطاى پيش از سؤال و درخواست سائل است. ٦٤٦٧ ٣٢- من اعطى فى غير الحقوق قصّر عن الحقوق. ٥ ٣١٩ كسى كه عطا كند چيزى را در غير از جايى كه حق آن است كوتاهى كرده از حقوقى كه به گردن دارد.

٦٤٦٨ ٣٣- من بذل النّوال قبل السّؤال فهو الكريم المحبوب. ٥ ٣٣٨ كسى كه پيش از سؤال بذل و بخشش كند بزرگوارى است محبوب و دوست داشتنى.

٦٤٦٩ ٣٤- من بدأ بالعطيّة من غير طلب و اكمل المعروف من غير امتنان، فقد اكمل الاحسان. ٥ ٤٢٦ كسى كه آغاز كند به عطا و بخشش بدون درخواست، و كامل كند نيكى را بدون منّت‏گذارى، احسان را كامل كرده است.

٦٤٧٠ ٣٥- إنّكم إلى إجراء ما أعطيتم أشدّ حاجة من السّائل إلى ما أخذ منكم. ٣ ٦٣ به راستى كه شما به پاداش آنچه عطا مى‏كنيد سخت نيازمندتريد از نياز سائل به آنچه از شما گرفته است.

٦٤٧١ ٣٦- من سمحت نفسه بالعطاء استعبد أبناء الدّنيا. ٥ ٤٤١ هر كس جود كند نفس او به عطا و بخشش، فرزندان دنيا و مردم را به بردگى گرفته است.

٦٤٧٢ ٣٧- لا تستكثرنّ العطاء و ان كثر فانّ حسن الثّناء اكثر منه. ٦ ٢٦٩ عطا و بخشش را زياد مشمار اگر چه زياد باشد، زيرا ارزش و قيمت مدح و ثناى مردم بزرگتر از آن است.

٦٤٧٣ ٣٨- لا تستعظمنّ النّوال و ان عظم فانّ قدر السّؤال اعظم منه. ٦ ٢٦٩ بزرگ مشمار عطا و بخشش را اگر چه بزرگ باشد، زيرا قدر و منزلت سؤال و درخواست از آن بزرگتر است.

٦٤٧٤ ٣٩- لا تستحى من اعطاء القليل فانّ الحرمان اقلّ منه. ٦ ٢٨٣ شرم نكن از عطاى اندك، زيرا (هر چه كم باشد) محروم كردن كمتر است از آن.

٦٤٧٥ ٤٠- لا تستكثرنّ الكثير من نوالك فانّك اكثر منه. ٦ ٢٨٣ زنهار كه زياد مشمارى عطاى بسيار خود را، زيرا تو خود بيشتر از آن هستى (و شرافت و مقام انسانى زيادتر از اينها است).

٦٤٧٦ ٤١- لا يستحقّ اسم الكرم الّا من بدأ بنواله قبل سؤاله. ٦ ٣٩٧ شايسته نام كرم و بزرگوارى نيست مگر كسى كه عطاى خود را پيش از سؤال و درخواست آغاز كند.

٦٤٧٧ ٤٢- يسير العطاء خير من التّعلّل بالاعتذار. ٦ ٤٥٧ عطا و بخشش اندك (هر چه باشد) بهتر است از بهانه‏جويى و عذرتراشى براى ندادن.