7%

جنس كودك

پژوهش هاى انجام گرفته معمولا اين فرضيه را تاييد كرده اند كه آسيب پذيرى پسرها از طلاق در همه مقاطع سنى بيش از دخترهاست با در نظر گرفتن اين نكته كه اين پژوهش ها اغلب بر روى كودكان تحت حضانت مادر صورت گرفته ، يافته ها نشان داده اند كه دختر بچه ها حدود دو سال پس از طلاق ، ارتباطات خوبى با بزرگسالان و همسالان برقرار مى كنند؛ همدلى ، حساسيت روان شناختى و استقلال بيشترى از خود نشان مى دهند؛ از بازى كردن بيشتر لذت مى برند؛ دوستان بيشترى دارند و گرايششان به استفاده از حمايت دوستان خود، بيشتر است ؛ اما پسر بچه ها در همان زمان ، فشارهاى روانى بيشترى را متحمل مى شوند و اشتياق شديدترى به پدر خود نشان مى دهند، ضمن آنكه ذهن خود را به تخيلاتى درباره آشتى كردن پدر و مادر بيشتر مشغول مى كنند.

( Ibid :٤١٨)

پسرها همچنين رفتارهاى پرخاشگرانه بيشترى را به نمايش مى گذارند كه اين رفتارها در وهله نخست متوجه مادران است و در مراحل بعد به تدريج به خواهر و برادرها نيز گسترش مى يابد كه در شكل گيرى و كتك كارى بروز مى كند. پس از طلاق ، سطح پيشرفت ، هم براى پسرها و هم براى دخترها كاهش مى يابد؛ اما مشكلات تحصيلى براى پسرها بيش از دخترها پيش ‍ مى آيد.

( Berk , ١٩٩٤:٥٨٠).

ممكن است تفاوت واكنش پسرها و دخترها به طلاق والدين از اين واقعيت ناشى باشد كه مادران پس از طلاق ، سخت گيرى و انضباط كمترى نسبت به پسرها اعمال مى كنند. اين واقعيت نيز خود از آنجا نشاءت مى گيرد كه والدين روى كودكان همجنس خود كنترل بيشترى اعمال مى كنند تا جنس مخالف ؛ در نتيجه ، مادرها بيش از پدرها بر دخترها سخت مى گيرند و پدرها بيشتر نسبت به پسرها جدى و سخت گير هستند تا دخترها؛ از اين رو، عدم حضور پدر پس از طلاق به اين معنا است كه پسر مدل نقش و مهم ترين نظم دهنده رفتار خود را از دست مى دهد؛ اما دخترها از اين نظر كمبودى نداشته و مادران تقريبا مثل گذشته كنترل و انضباط خود را بر آنان اعمال مى كنند. از اين گذشته ، پسرها در مقايسه با دخترها از محبت و عطوفت كمترى برخوردار مى شوند، در حالى كه نياز آنان به محبت والدين و ديگر بزرگسالان مانند معلمان و مربيان از دخترها كمتر نيست منشاء اين امر نيز احتمالا برخى هنجارهاى فرهنگى است كه برآوردن نيازهاى عاطفى پسران ، مانند نوازش كردن آنان را مردود مى شمارند و اين امر را موجب « لوس ‍ شدن » آنها مى دانند. افزون بر اينها، پسرها بيشتر از دخترها مورد خشم ، انتقاد و سرزنش پدر و مادر قرار مى گيرند كه اين واقعيت نيز در كاهش اعتماد به نفس پسرها و افزايش رفتارهاى پرخاشگرانه در آنان موثر است

(تايبر، ١٣٧٢: ١٠٦ - ١٠٨)