پس از مرورى بر ديدگاه متخصصان و ديدگاه اسلام درباره تفاوت هاى جنسى طبيعى و تاييد برخى تفاوت ها، به بررسى تعدادى از مهم ترين ابعاد نابرابرى جنسى در خانواده پرداختيم با توجه به نظريه هاى گوناگونى كه به تبيين رشد هويت جنسى و يا جامعه پذيرى نقش هاى جنسيتى پرداخته اند و با چشم پوشى از اختلافات فرعى آنها، به نظر مى رسد افزون بر تاثرهاى عوامل زيستى در اين رابطه ، كودك از راه تقليد از بزرگسالان و به كمك اهرم هاى پاداش و تنبيه ، اين فرايند را طى مى كند و ضمن كسب هويت جنسى متناسب ، نقش هاى جنسيتى متناسب را پذيرا مى شود؛ اما جنبه ديگر اين موضوع ، جنبه ارزشى آن است و با توجه به مفروض بودن پاره از تفاوت هاى جنسى طبيعى در اسلام و همچنين با در نظر گرفتن الگوى مطلوب اسلام در زمينه نقش هاى اجتماعى زن و مرد شاهد تقابلى بين ديدگاه اسلام و ديدگاه هاى فمينيستى در اين بحث هستيم
در مورد تقسيم كار جنسى در خانواده نيز تبيين هاى علّى و كاركردى متعددى ارائه شده است و از منابع اسلامى مى توان به تبيينى كاركردى در اين زمينه دست يافت كه تا حدودى با تبيين نظريه پردازان كاركردگرا همخوانى دارد، هرچند از نظر ارزش هايى كه مفروض مى گيرند، از آنها متمايز است به همين سان ، عوامل گوناگون زيستى ، روانى ، اقتصادى و فرهنگى در توزيع نابرابر قدرت در خانواده در شكل پدرسالارى دخالت دارند كه صاحب نظران به آنها توجه داده اند. در اين بحث نيز تبيين چند علّتى مستفاد از گزاره هاى دينى با تبيين علّى ارائه شده از سوى اين صاحب نظران همخوانى دارد؛ اما نظام هاى ارزشى متفاوت و تفسيرهاى ارزشى متضاد از مفهوم قدرت شوهر در خانواده ، ديدگاه اسلام را با ديدگاه هايى مانند فمينيسم در تقابل قرار مى دهد.
پايان دهنده مباحث اين فصل ، بحث خشونت جنسى در خانواده بود كه از زاويه نابرابرى جنسى و با استفاده از تبيين هاى علّى خردنگر و كلان نگر و تبيين هاى تفسيرى ، به تحليل آن پرداختيم و مجموعه اى از عوامل موثر در بروز و تداوم اين پديده را شناسايى كرديم در ديدگاه اسلام نيز ضمن آنكه بخشى از اين عوامل مفروض گرفته شده اند، بخش ديگرى مورد توجه و تاكيد خاص قرار گرفته اند كه ضعف ديندارى و وجدان اخلاقى و ضعف كنترل اجتماعى و حكومتى مهم ترين آنها هستند.