بدون ترديد، مسئله رفاقت و انتخاب رفيق براى نسل جوان يكى از اساسى ترين مسائل دوران شباب است جوانان بايد همواره به اين نكته متوجه باشند كه رفقاى دوران جوانى ، نقش مؤ ثرى در پايه گذارى شخصيت و ساختن خلق و خوى آنان دارند. رفيق خوب مى تواند جوان را به راه فضيلت و كمال انسانى سوق دهد. او را به صفات حميده متصف سازد و موجبات پيروزى و سعادتش را براى تمام عمر فراهم نمايد. رفيق بد قادر است جوان زود باور و ساده دل را به مسير ناپاكى و گناه بكشاند آلوده دامن و بدنامش كند و مايه تيره روزى و بدبختى وى در تمام دوران زندگى گردد.
رفاقت بر اساس عقل جوانان اگر خواستار سعادت و كاميابى هستند، بايد در انتخاب رفيق جانب عقل و مصلحت را نگاه دارند و خود سرانه ، از احساسات تند و ناسنجيده خويش پيروى نكنند، بايد از خودپسندى ، كه بدبختانه در دوران شباب به اوج خود مى رسد بپرهيزند و به قوت و قدرت جوانى مغرور نباشند. بكوشند تا از افكار روشن مردان سالخورده و كاردان استفاده كنند. با مشورت و مصلحت انديشى آنان با همسالان خويش رفاقت نمايند و مطمئن باشند كه نظر واقع بين بزرگسالان خردمند، بيش از نيروى جوانى ، در تاءمين سعادت و خوشبختى آنان مؤ ثر است
«قال علىعليهالسلام : راى الشيخ احب الى من جلد الغلام(٩٧٩) »
علىعليهالسلام فرموده : كسى كه رفيق احمق دارد، همواره در رنج و ناراحتى است
«قال الصادقعليهالسلام : من لم يجتنب مصاحبه الاحمق يوشك ان يتخلق باخلاقه .»(٩٨١)
حضرت سجادعليهالسلام به فرزندش امام باقر فرموده است : از رفاقت با احمق پرهيز كن ، چه او اراده مى كند به نفع تو قدمى بردارد، ولى بر اثر حمق و نافهمى ، مايه زيان و ضرورت مى شود.
روزى قنبر، خدمتگزار علىعليهالسلام ، به مجلس يكى از مردان متكبر و تجاوز كار وارد شد. در محضر وى جمعى نشسته بودند. از آن جمله مرد كوته فكر و كم تشخيصى بود كه خود را از شيعيان ثابت قدم علىعليهالسلام مى دانست موقعى كه قنبر به مجلس ورود كرد، آن شيعه موقع ناشناس ، براى احترام قنبر و به پاس مقام شامخ علىعليهالسلام از جا برخواست و عملا مقدم او را گرامى شمرد.
مرد متكبر از اين كار خشمگين شد و به وى گفت : آيا در محضر من براى ورود يك فرد خدمتگزار قيام مى كنى ؟ مرد موقع ناشناس به جاى آن سكوت كند و بر جاى خود بنشيند و به خشم تجاوز كار متكبر پايان دهد، جوابى داد كه خشم او را تشديد كرد. گفت : چرا به احترام قنبر قيام نكنم ؟ او به قدرى بزرگوار و شريف است كه فرشتگان بال هاى خود را در راه وى مى گسترانند و قنبر روى بال ملائكه راه مى رود.
اين اظهار دوستى نا به جا و بى مورد، چنان مرد متكبر را عصبى و ناراحت كرد كه از جاى خود برخواست ، قنبر را زد و به او ناسزا گفت به علاوه ، تهديدش كرد كه اين ماجرا بايد پنهان بماند و كسى از كتك زدن و دشنام دادن من آگاه نشود.
طولى نكشيد آن شيعه موقع ناشناس و كوته فكر، بر اثر مار گزيدگى بسترى شد. علىعليهالسلام به عيادتش رفت از فرصت استفاده نمود و به وى فرمود: اگر مى خواهى خداوند عافيت دهد، بايد متعهد شوى كه از اين به بعد نسبت به ما و دوستان ما اظهار علاقه و محبت بى مورد نكنى و در محضر دشمنان ، موجبات زحمت و آزار ما و ياران ما را فراهم نياورى(٩٨٣) »
حضرت امام حسن عسگرىعليهالسلام فرمود: دوست شخص نادان همواره در زحمت و ناراحتى است
ناگفته نماند همانطور كه نادانى و كوته فكرى مراتب و درجاتى دارد و هر قدر آدمى نادان تر باشد، خطر دوستى اش بيشتر است ، همچنين عقل و درايت نيز داراى مراتبى است و دوست هر چه عاقلتر باشد، ارزش رفاقتش بيشتر خواهد بود.
« الصادقعليهالسلام : الاخوان ثلاثه فواحد كالغذا الذى يحتاج اليه كل وقت العاقل و الثانى فى معنى الدا وهو الاحمق و الثالث فى معنى الدوا فهو اللبيب(٩٨٥)
مسئله عقل و درايت رفيق در كتب تربيتى اسلام به قدرى مهم و پر ارزش است كه اگر به فرض كسى ، بادارا بودن عقل تيز بين و فكر روشن ، فاقد پاره اى از مكارم اخلاق باشد، رفاقت با وى روا و مجاز شناخته شده است
« ابى عبداللهعليهالسلام قال اميرالمؤ منين : لا عليك ان تصحب ذالعقل و ان تحمد كرمه و لكن انتفع بعقله(٩٨٧) »
علىعليهالسلام در ضمن وصاياى خود به حضرت مجتبى فرموده است : از مراكز بدنام بپرهيز. از مجالسى كه مورد سو ظن است دورى كن و بدان كه رفيق بد، دوست خود را فريب مى دهد و ميل او را به كارهاى ناپسند تحريك مى كند و سرانجام آلوده اش مى سازد.
چه بسيار جوانان بى تجربه و خام ، با همسالان خود، كه به مواد مخدره و ميگسارى ، به بى عفتى و قمار و خلاصه به انواع گناه مبتلا بودند، رفيق شدند و از آنان درس ناپاكى آموختند و به منظور عياشى و جلب لذت بيشتر، به كارهاى پست و گناهان خانمان سوز دست زدند و سرانجام سلامت و سعادت خود را تباه ساختند و براى تمام عمر، خويشتن را بدبخت و سيه روز نمودند.
«روز دوازدهم ژانويه امسال ، شش نفر از دانشجويان يكى از دانشگاه هاى پنسيلوانيا، در امريكا، بر اثر استعمال ماده مخدر ال - اس - دى ، قدرت بينائى خود را از دست داده و كور شدند.
آقاى نورمان يادر، كميسر امور نابينايان در قسمت رفاه عمومى ايالت پنسلوانيا، جريان واقعه را در يك مصاحبه مطبوعاتى چنين شرح داد: اين شش نفر، كه دانشجويان سال سوم دانشگاه هستند، در نقطه اى خلوت ، در خارج از دانشگاه جمع شده و پس از شش ساعت عده اى ديگر از دانشجويان آن ها را با وضعى فجيع ، در حالى كه قدرت بينايى خود را از دست داده بودند، پيدا مى كنند.
آقاى يادر اضافه كرد كه بر اثر استعمال اين ماده آن ها حتى نمى توانسته اند تشخيص دهند كه در مقابل اشعه گرم خورشيد قرار گرفته اند و هنگامى به خود مى آيند كه اثر ال - اس - دى ، از بين رفته و متوجه مى شوند كه كور شده اند.»(٩٨٩) »
رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم فرموده است : شايسته ترين مردم براى بدنامى و ننگ اجتماعى كسانى هستند كه با بدنامان رفيق مى شوند و با آنان مجالست مى نمايند.