همان طور كه شدت هيحانات زياد مى شود، تعداد و نوع تاءثيرات نيز توسعه مى يابد. خشم كودكانه جاى خود را به غيظ و نفرت مى دهد و حالت راءفت و ترحم ، جانشين دقت كودكى مى شود. حتى ممكن است كه بعضى از حالات محبت ، شامل هر دو جنبه شادى و غم باشند.
حالت ماليخوليايى كه هرگز در پيش كودكان وجود ندارد، يكى از همين هيجانات دو جنبه اى است كه مشخص پانزده سالگى مى باشد. اين حالت از يك غم بى علت ، يك نوع خستگى سبك ، يك انتظطار آميخته به اضطراب تشكيل يافته و همه اين ها چيزهايى هستند كه براى نوجوانان ، خالى از لطف نمى باشد و تا اندازه اى فشار روحى آنان را تخفيف مى دهد.
تغييراتى كه در هيجانات زندگى رخ مى دهد، همه نتيجه نظم جديدى است كه در دستگاه هورمونى و دستگاه اعصاب پيدا مى شود. مطلب چنان است كه گويى دستگاه هاى جديدى از طرف بدن به كار گمارده شده است كه در مقابل اين هيجانات تازه حساس مى باشد و هنگامى كه اين دستگاه ها كار نمى كردند، ادراك آن ها براى انسان غير ممكن بوده است .»(٢٨١)