۴- كيفية جلب رضا العامة او رضا الخاصة
«وليكن أحبَّ الْأمور إليْك أوْسطها في الْحق، وأعمُّها في الْعدْل، وأجْمعها لرضى الرَّعيَّة، فإنَّ سخط العامَّة يجحف برضى الخاصَّة، وإنَّ سخط الخاصَّة يغتفر مع رض ى العامَّة. وليس أحدٌ من الرَّعيَّة أثقل على الوالي مؤونةً في الرَّخاء، وأقلَّ معونةً له في البلاَء، وَأَكرَهَ للْإنْصَاف، وَأَسْأَلَ بالْإلْحَاف، وَأَقَلَّ شكْراً عنْدَ الْإعْطاء، وأبْطأ عذْراً عنْد الْمنْع، وأضْعف صبْراً عنْد ملمَّات الدَّهْر منْ أهْل الخاصَّة. وإنَّما عماد الدين، وجماع المسلمين، والعدَّة للْأعْداء، الْعامَّةمن الْأ مَّة؛ فليكن صغوك لهم، وميلك معهم .»
دوست داشتنى ترين چيزها در نزد تو، در حق ميانه ترين، و در عدل فراگيرترين، و در جلب خشنودى مردم گسترده ترين باشد، كه همانا خشم عمومى مردم خشنودى خواص را از بين مى برد، اما خشم خواص را خشنودى همگان بى أثر مى كند. خواص جامعه همواره بار سنگينى را بر حكومت تحميل مى كنند زيرا در روزگار سختى ياريشان كمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضى تر، و در خواسته هايشان پافشارتر، و در عطا و بخشش ها كم سپاس تر، و به هنگام منع خواسته ها دير عذر پذيرتر، و در برابر مشكلات كم استقامت تر مى باشند. در صورتى كه ستون هاى استوار دين، و اجتماعات پرشور مسلمين، و نيروهاى ذخيره دفاعى، عموم مردم مى باشند، پس به آنها گرايش داشته و اشتياق تو با آنان باشد.