۱۱- أسلوب مواجهة الأعداء
«ولاَ تَدفَعَنَّ صلحاً دَعَاكَ إلَيه عَدوُّكَ وَللّه فيه رضًى، فَإنَّ في الصُّلح دَعَةً لجنودكَ، وراحةً من همومك، وأمناً لبلاَدكَ، وَلَكن الحَذَرَ كلَّ الحَذَر من عَدوكَ بَعدَ صلحه، فإنَّ العدوَّ ربَّما قارب ليتغفَّل فخذ بالحزم، واتَّهم في ذلك حسن الظَّن. وإن عقدت بينك وبين عدوك عقدةً، أو ألبسته منك ذمَّةً، فحط عهدك بالوفاء، وارع ذمَّتك بالْأمانة، واجْعلْ نفْسك جنَّةً دون ما أعْطيْت، فإنَّه ليْس منْ فرائض اللَّه شي ءٌ النَّاس أشدُّ عليه اجتماعاً، مع تفرُّق أهوائهم، وتشتُّت آرائهم، من تعظيم الوفاء بالعهود .
وقد لزم ذلك المشركون فيما بينهم دون المسلمين لما استوبلوا من عواقب الغدر؛ فلاَ تَغدرَنَّ بذمَّتكَ، وَلاَ تَخيسَنَّ بعَهدكَ، وَلاَتختلنَّ عدوَّك، فإنَّه لاَ يَجتَرئ عَلَى اللَّه إلاَّ جَاهلٌ شَقيٌّ. وَقَد جَعَلَ اللَّه عَهدَه وَذمَّتَه أمناً أفضاه بين العباد برحمته، وحريماً يسكنون إلى منعته، ويستفيضون إلى جواره. فلاَ إدغَالَ وَلاَ مدَالَسَةَ وَلاَ خدَاعَ فيه، وَلاَ تَعقد عَقداً تجَوز فيه العلَلَ، ولاَ تعَولَنَّ عَلَى لَحن قَولٍ بَعدَ التَّأكيد وَالتَّوثقَة. وَلاَ يَدعوَنَّكَ ضيق أَمرٍ، لَزمَكَ فيه عهد اللَّه، إلى طلب انفساخه بغير الحق، فإنَّ صبرك على ضيق أمرٍ ترجو انفراجه وفضل عاقبته، خيرٌ من غدرٍ تخاف تبعته، وأن تحيط بك من اللَّه فيه ط لبةٌ، لاَ تَستَقبل فيهَا دنيَاكَ وَلاَ آخرَتَكَ .»
هرگز پيشنهاد صلح از طرف دشمن را كه خشنودى خدا در آن است رد مكن، كه آسايش رزمندگان، و آرامش فكرى تو، و امنيت كشور در صلح تأمين مى گردد. لكن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتى كردن، زيرا گاهى دشمن نزديك مى شود تا غافلگير كند، پس دورانديش باش، و خوشبينى خود را متهم كن. حال اگر پيمانى بين تو و دشمن منعقد گرديد، يا در پناه خود او را امان دادى، به عهد خويش وفادار باش، و آن چه بر عهده گرفتى امانت دار باش، و جان خود را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهى همانند وفاى به عهد نيست كه همه مردم جهان با تمام اختلافاتى كه در افكار و تمايلات دارند، در آن اتفاق نظر داشته باشند. تا آنجا كه مشركين زمان جاهليت به عهد و پيمانى كه با مسلمانان داشتند وفادار بودند، زيرا كه آينده ناگوار پيمان شكنى را آزمودند، پس هرگز پيمان شكن مباش، و در عهد خود خيانت مكن، و دشمن را فريب مده، زيرا كسى جز نادان بدكار، بر خدا گستاخى روا نمى دارد، خداوند عهد و پيمانى كه با نام او شكل مى گيرد با رحمت خود مايه آسايش بندگان، و پناهگاه امنى براى پناه آورندگان قرار داده است، تا همگان به حريم أمن آن روى بياورند.
پس فساد، خيانت، فريب، در عهد و پيمان راه ندارد، مبادا قراردادى را امضاء كنى كه در آن براى دغلكارى و فريب راه هايى وجود دارد، و پس از محكم كارى و دقت در قرارداد نامه، دست از بهانه جويى بردار، مبادا مشكلات پيمانى كه بر عهده ات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شكنى وا دارد، زيرا شكيبايى تو در مشكلات پيمان ها كه اميد پيروزى در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شكنى است كه از كيفر آن مى ترسى، و در دنيا و آخرت نمى توانى پاسخ گوى پيمان شكنى باشى.