7%

۴ - آيات قرآن

با وجود دليل عقلى و قطعى مبنى بر ضرورت حكومت، حال به بررسى برخى از آيات قرآن مى پردازيم و روشن است كه؛

آنچه از كتاب و سنت ذكر خواهد شد در حقيقت بيانات ارشادى است كه مؤيد دليل عقلى قطعى مى باشد آياتى كه در زمينه ضرورت حكومت ذكر مى شود، بيانگر آنست كه متصدى امر جامعه، بايد داراى معيارها و صفات خاصى باشد؛

امين باشد،

عادل و با ورع باشد،

به قوانين الهى آگاهى داشته باشد،

و مصالح و مفاسد را شناخته،

نسبت به اوضاع و احوال زمان بصيرت داشته باشد.

مانند:

( قالَ اجْعَلْنِي عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ ) .(۳۲)

«يوسف گفت: مرا سرپرست گنجينه هاى سرزمين (مصر) قرار ده كه نگهدارنده و آگاهم.»

اين آيه و ديگر آيات مربوط به ماجراى حضرت يوسف، ضرورت حكومت و صفات رهبرى مدير، مدبر و آگاه بر جوامع انسانى را آشكار مى كند كه در صورت محرومت از چنين حكومتى چه بسا جامعه ضررهاى جبران ناپذيرى را متحمل گردد.

كه فرمود:

( يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ ...) (۳۳)

«اى داود ما تو را خليفه در زمين قرار داديم پس در ميان مردم به حق داورى كن.»

و آنگاه به صفات و ويژگى هاى حاكم اشاره كرد كه:

الف -( ...إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ ...) (۳۴)

«پيامبر بنى اسرائيل به آنها گفت: خدا او (طالوت) را بر شما برگزيده و او را در علم و (قدرت) جسم وسعت بخشيده.»

ب -( فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ) .(۳۵)

«سپس به اذن و فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت واداشتند و داود جالوت را كشت و خداوند حكومت و دانش او را بخشيد و از آنچه مى خواست به او تعليم داد، و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى كرد زمين را فساد فرا مى گرفت ولى خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد.»

آيات فوق بيانگر اين است كه اگر حكومت مقتدر و نيرومند نباشد تا جلوى طاغيان و سركشان را بگيرد، زمين پر از فساد مى شود و حكومت عادل يكى از عطاياى الهى است كه جلوى مفاسد فرهنگى و اجتماعى را مى گيرد.

كه فرمود:

( الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ...) (۳۶)

«همان كسانى كه هرگاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را به پا ميدارند و زكات ميدهند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند.»

اين آيه به طور ضمنى بيانگر اين است كه برپا داشتن نماز و اداى زكات و ساير فرايض دينى تنها در سايه حكومت ميسر است و انسان هاى الهى هنگامى كه به حكومت دست يابند فرايض را برپا مى دارند.