7%

۲ - آگاهى سياسى در نبرد صفين

الف - بعد از ليلة الهرير آن شبى كه جنگ عمومى تا صبح تداوم يافت و لشگريان شام تار و مار شدند و بسيارى در فرات غرق گرديدند، با حيله و تزوير عمرو عاص، سپاه شام دست از جنگ كشيدند و قرآن ها را بالاى نيزه زدند كه بسيارى از لشگريان امام علىعليه‌السلام فريب خوردند و باور كردند كه:

معاويه و شاميان صلح طلب هستند.

معاويه و شاميان پشيمان شدند و راه هدايت را مى پيمايند.

كه اينگونه شك و ترديدها در لشگر حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام تزلزل ايجاد كرد.

امام علىعليه‌السلام با هشيارى كامل فرمود:

فريب نخوريد، شاميان صلح طلب نيستند، مى خواهند در اين چند قدمى پيروزى، جان سالم بدر ببرند، و خود را نجات دهند و حالت نه جنگ و نه صلح را تداوم دهند.

و رهنمود داد كه:

«عباد اللَّه و امضوا على حقكم و صدقكم، انَّهم ليسوا باصحاب دينٍ و لا قرآنٍ »

«اى بندگان خدا، در تداوم حق و راستى خود بكوشيد كه شاميان نه اهل دين و نه اهل قرآن مى باشند».(۱۵۳)

ب - پس از قرار دادن قرآن ها بالاى نيزه ها و ايجاد تزلزل در لشگريان كوفه، عده اى از منافقان چند چهره گرد و غبار فتنه را پراكندند و دست به يك كودتاى نظامى در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام زدند.

به امام علىعليه‌السلام فشار مى آوردند كه جنگ بايد تعطيل شود و به حكميَّت بايد رو بياوريم و مصرانه از حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام مى خواستند مالك را از خط مقدم نبرد فراخواند، در حالى كه لشگر مالك پيشروى كرده و به نزديكى خيمه فرماندهى معاويه رسيده بود و نزديك بود كه كار جنگ با نابودى معاويه يكسره شود.

اما اشعث بن قيس ها و ديگر منافقان نفوذى دست از فشار سياسى برنداشتند و تهديد كردند يا مالك را برگردان و يا با تو مى جنگيم.

امام علىعليه‌السلام با هشيارى كامل به مالك پيام داد كه: «اقبل الىَّ فانَّ الفتنة قد وقعت »

«مالك بازگرد كه فتنه در لشگريان تحقق يافت.»(۱۵۴)

زيرا كودتاى نظامى در درون ارتش حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام خطراتى مهم پديد مى آورد، گرچه متاركه جنگ در آن شرائط حساس بسيار غمب ار بود و پيروزى سپاه امام علىعليه‌السلام تنها به چند ضربه شمشير بستگى داشت، اما براى مقابله با فتنه ها چاره اى جز متاركه جنگ نبود.

ج - پس از تحميل حكميَّت، و سرپيچى از فرمان حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام ، آنگاه كه ابوموسى أشعرى فريب خورد، و عمرو عاص نيرنگ هاى خود را تحقق بخشيد و با دوروئى و تزوير همه چيز را به بازى گرفت.

گروهى حزب خوارج را تشكيل دادند و بر ضد حكومت امام علىعليه‌السلام شورش كردند كه چرا حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام حكميَّت را پذيرفت؟

و گروهى ديگر پشيمان شدند كه چرا بر امام علىعليه‌السلام فشار ايجاد كرده و در آستانه پيروزى، تلخى شكست را چشيدند.

حضرت اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام در چند سخنرانى حساب شده ماجراى حكميت را افشا كرد.