در آغاز خلافت، شبى عمرو عاص، (آن سياست باز معروف) از حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام وقت گرفت، و به منزل امام علىعليهالسلام رفت، حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام مشغول بررسى ديوان بيت المال و امور جارى كشور بود، وقتى عمروعاص وارد شد و گفت كه كار خصوصى دارم، امام علىعليهالسلام چراغى كه با روغن بيت المال مى سوخت را خاموش كرد و چون شب مهتابى بود و هوا روشن، چراغ ديگرى روشن نكرد.
«دخل عليه عمر و بن العاص ليلة و هو فى بيت المال فطفى ء السراج و جلس فى ضوء القمر »(۷۱)
حال آيا حضرت اميرالمؤمنين علىعليهالسلام مى خواست به اين مرد سياست باز بى اعتنائى كند؟
يا نور ماه به قدرى زياد بود كه نياز به روشن كردن چراغ نبود؟ به هرحال چراغ بيت المال را خاموش كرد، تا در مصرف شخصى استفاده نشود.
عمروعاص با اين برخورد حساب شده، دانست كه با آن حضرت نمى تواند وارد معامله سياسى شود.