9%

 مهار كامپيوترها، به وجود خود ادامه خواهد داد. آن استاد رياضى كه فقط با داشتن مقدارى از شناخت هاى رياضى خو را در همه ى علوم و فلسفه ها صاحب نظر مى ديد، در حالى كه يك روز پس از آن كه اينجانب در دانشكده ى علوم تهرانى سخنرانى كرده بودم، به من گفت: من هيچ فلسفه نخوانده ام ساكت مى شود و دنبال بحث را نمى گيرد.

خلاصه ما نبايد عظمت وجودى انسان را تا حد كرم پيله پايين بياوريم و بگوييم او اسير بافته ها و ساخته ها و ابزارهايى است كه خودش آنها را ساخته است.

البته اين نكته را فراموش نمى كنيم كه مى توان بعضى از انسان ها را براى هميشه ، و همه ى انسانها را به مدتى محدود، با تلقين و فريب اسير جبرى ساخته و پرداخته ى خود آنان قرار داد، ولى همه ى انسان ها را براى هميشه نمى توان اسير جبر همه چيز كرد.

خلاصه، ناديده انگاشتن قدرت و اراده و انديشه ى انسان در تشكيل تاريخ خويشتن، به اضافه ى اينكه به وى، هواى قهوه خانه هاى نيهيليستى هيچ و پوچ گرايى مى دهد، رسالتى در تحقير انسان را از خود نشان مى دهد كه برنامه ى اساسى آن اين است كه اى انسان، بنشين تا عوامل جبرى كه در برابر قدرت و اراده و انديشه ى تو داراى توانايى نبوده و امكان تسليم شدن در برابر تو را داشت، بيابند و موجوديت مادى و معنوى تو را بسازند!

برخى از نويسندگان درباره ى فلسفه و تحليل تاريخ، كه اصرار در تسليم كردن انسان به عوامل ناآگاه و بى اراده ى محيط و اجتماع و عوامل مربوط به آن دو را دارند، به نظر بزرگ تر از آن مى نمايند كه واقعا عظمت و اهميت قدرت و اراده و انديشه ى انسان را نشناخته باشند، و در نتيجه دست و پاى انسان را با زنجير پولادين ساخته شده هاى خود انسان، بسته و تسليم قدرت پرستان خودكامگى جوامع كنند! آيا بيل و كلنگ ديروزى و كامپيوتر امروزى كه هر دو ساخته شده ى فكر و دست بشرى است، مى تواند انسان را پيرو خود كرده و حقيقت و كيفيت اوليه و ثانويه ى تاريخ او را بسازند، ولى خود انسان كه به وجود آورنده ى بيل و كلنگ ديروزى و كامپيوتر امروزى است، نتواند راهى را كه در پيش گرفته است ببيند و بشناسد و انتخاب كند؟! آيا مفاهيمى مانند دموكراسى، به عنوان مبناى اصلى سياست، حقوق پيرو مردم به عنوان مبناى بهترين حقوق مردمى، اقتصاد اجتماعى با ارشاد معقول از ناحيه ى مديريت ها، طرز تفكر خودسازى انسان در فلسفه ها و غير ذلك، كه به عنوان عالى ترين آرمان هاى بشرى تلقى شده اند، نمى توانند تاثير انسان را در تشكيل تاريخ خود اثبات كند؟

يك بحث بسيار مهمى كه در اين مورد بايد در نظر داشت و نبايد مورد غفلت قرار بگيرد، اين است كه: