22%

مجلس ترتيب داده شد

يحيی در صدر مجلس بغل دست مأمون قرار گرفت و امام جوادعليه‌السلام‌ كه هنوز در سن وسال جوانی بود، در يك طرف ديگر مأمون قرار داشت. يحيی بن اكثم رو به مأمون كرد و گفت: آيا أميرالمؤمنين اجازه می فرمايند كه يك مسألة فقهی از ابوجعفرعليه‌السلام‌ سؤال كنم؟ مأمون گفت: بهتر است از خودشان كسب اجازه نماييد.

يحيی رو به امام نمود و عرض كرد: آيا اجازه می فرماييد كه سؤالی درباره فقه از شما بنمايم؟ امام فرمودند: هر چه دلتان خواست بپرسيد. رئيس ديوان عالی بصره پرسيد: فدايت گردم، چه می فرماييد در مورد شخص احرام دار كه مرتكب عمل شكار شده باشد؟

امام فرمودند: قبلا توضيح دهيد كه او در چه كيفيت و در چه شرايطی قرار داشته است، آيا او در خارج از محيط حرم شكار كرده است يا در خود محيط حرم؟(۸۰) آيا او عالم به مسألة بوده است يا نا آشنا به مسألة؟ آيا كشتن او عمدی و از روی اراده بوده است، يا خطايی و سهوی؟ آيا شكار كننده برده بوده يا آزاد؟

آيا اين شكار او، نخستين بار بوده است يا تكراری و چندمين بار؟ آيا شكار او از پرندگان بوده استيا غير آن؟ آيا شكار او بچه سال بوده است يا بزرگ سال؟ آيا شكار كننده اصرار برعمل خود داشت يا نادم و پشيمان بود؟ آيا عمل شكار او، شب هنگام واقع شده است يادر روز روشن؟ آيا احرام شكار كننده، برای حج تمتع بوده است يا عمره؟ هر كدام ازاين فروع از ديدگاه فقهی، دارای حكم خاصی است كه قبلا بايد سؤال روشن گردد.

قاضی القضاة كشور كه در برابر يك سؤال، خود را با انبوهی از سؤالات مختلف فقهی،رو به رو ديده بود بسيار مضطرب گرديد.

او كه می خواست با يك مسألة امامعليه‌السلام‌ را سؤال پيچ كند و شخصيت او را در هم شكند، ناگهان خود را در غرقابی از پرسشهای گيج كننده رو به رو می يافت، زبانش بند آمد و عجزش آشكار گرديد، ازپاسخ فرو ماند و دانشمندان و فقهای حاضر در مجلس هم به احترام قاضی، سكوت اختياركردند.

مأمون پيروزی پيشوای نهم را افتخار خود دانست و به درگاه ايزدی شكر و سپاس نمود. رو به مجلسيان گفت: اين است همان ابن الرضا كه نمی خواستيد او رابشناسيد آيا اين آشنايی كافی است كه ديگر بار، لب به سخن اعتراض آميز باز نكنيد؟(۸۱)

مأمون رو به امام كرد و تقاضا نمود كه جواب سؤالات فقهی را خودتان بيان فرماييد تا همگان استفاده كنيم. پيشوای نهم با بيان شيوای خود، پاسخ تمام سؤالاتی را كه قاضی القضاة از حل آنها عاجز مانده بود و می خواست به وسيله آن اعتبار پيشوای عاليقدر را در هم بشكند، برای همه مجلس نشينان آشكار ساخت: