( قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ) (۲۵) ، (موسى به قوم خود گفت: از خدا يارى بخواهيد وشکيبائى کنيد؛ به تحقيق که زمين از آن خدا است، به هر کس از بندگانش بخواهد، منتقل مى فرمايد؛ وحسن عاقبت از براى پرهيزکاران است).
( وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَىٰ عَلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ ) (۲۶) ، (وميراث داديم به قومى که ضعيف شمرده شده بودند، خاورهاى زمين وباخترهاى آن را که مبارک گردانيده بوديم.
وتمام گرديد کلمه (ووعده) نيکوى پروردگار تو بر بنى اسرائيل به سبب آنکه صبر کردند؛ وويران ساختيم آنچه را فرعون وقومش مى ساختند وآنچه را که افراشته بودند.
مسأله اى که همواره مايه اميد مسلمانان منتظر وهسته مرکزى انقلابات عليه نظامهاى استثمارگر واوضاع ظالمانه بوده وعده الهى به پيروزى نهايى مستضعفين ومحرومين است.
با اينکه مى بينيم زورمندان واستضعاف گران، مخالفان رژيم خود را مى کوبند، در بند مى کنند، به زندان مى اندازند، در خاک وخون مى کشند، باز هم استضعاف شدگان به پا مى خيزند ومسير تاريخ را عوض مى کنند؛ باز هم سياه پوست آمريکائى وآفريقائى قيام مى کند وحقوق خود را مى طلبد؛ باز هم اندونزى والجزاير، استعمار را طرد مى کنند وآن را بيرون مى رانند وبه حياتش خاتمه مى دهند.
فلسطينى هاى آواره واز خانه ووطن رانده شده، مى کوشند تا روز اسرائيل ورژيم فاسد نژاد پرست صهيونيسم را ـ با اينکه قدرتهاى بزرگ دنيا پشت سرش وبلکه در کنارش، و بلکه پيش رويش ايستاده اند واز او دفاع مى کنند ـ سياه نمايند، واو را از اراضى مقدّسه وسرزمين هائى که غصب کرده بيرون برانند.
مسلمانان وبويژه شيعيان در طول تاريخ، على رغم همه مشکلات ومصائب وفشارها، به دليل همين اميد وهمين اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نکرده مستمراً به تلاش خود ادامه داده اند.
مسأله اين است که اگر چه ما جهان ووضع جهان را در مسير هوى وهوس وآرزوهاى زير دستان واقويا وطبقه حاکمه، وعليه ضعيفان وزير دستان وطبقه محکوم ومحروم ومظلوم ببينيم؛ اگر چه جريان دنيا را به کام طبقه اى که در عيّاشى، هرزگى، هوسرانى، شهوات وتجملات غرق شده ولوکس ترين زندگيها را دارند، مشاهده نمائيم؛ واگر چه بسيارى از مردم جهان در نهايت فقر وپريشانى، گرفتار بيماريهاى گوناگون ومحروم از حد اقل زندگى يک انسان ـ بلکه يک حيوان که صاحب با انصاف داشته باشد ـ باشند و وحشيانه ترين قدرت ها، ملتها وجامعه ها را در زير ضربه هاى ظلم وتجاوز پامال کنند.
مع ذلک تاريخ بر مبناى سنتهاى الهى ووعده خدائى، سرانجام به نقطه اى مى رود که به نفع طبقه محروم وزيان طبقه غاصب وحاکم است؛ به سویى مى رود که در آنجا همه نسبت به حقوق متساوى حق، برابر ومساوى ويک شکل ويک رنگ گردند وتمام رنگها وامتيازات پوچ شسته شود واز بين برود وبرترى انسانها فقط بر اساس تقوا باشد.
ستمگران وتجاوزکاران در برابر اين وعده، مانند کسى هستند که بخواهد در جهت مخالف سيلى عظيم شنا کند، که هر چه قوى وشناگر باشد، سرانجام شکست مى خورد وسيل او را به پيش رانده، وخواه وناخواه در مسير واقعى وجهت موافق سيل قرار مى گيرد، يا نابود ومعدوم مى شود.
کسانى که عليه متجاوزان واستثمارگران انقلاب مى کنند، اگر فاقد تمام وسائل هم باشند، بهترين وينرومندترين وسيله واسلحه پيروزى آنان اين اميد است که در جهت خواست ورضايت ووعده الهى قرار دارند وقطعاً در مبارزه نهايى پيروزى با آنها است.